Thursday, September 21, 2017

پیام پاپ فرانسوا برای روز جهانی مهاجران و پناهندگان

" مهاجران و پناهندگان پیادگانِ صفحه شطرنج انسانیت نیستند. "
پیام پاپ فرانسوا برای روز جهانی مهاجران و پناهندگان
مهاجران و پناهندگان : به سوی جهانی بهتر
خواهران و برادران گرامی
جامعه های ما به شکلی بی سابقه، فرآیندِ وابستگی و میانکُنشی دوسویه را تجربه می کنند. این فرآیندها درحالیکه عناصر منفی و پیچیده کم ندارند، هدفشان بهبودِ شرایط زندگیِ خانواده انسانی است، نه تنها از نظر اقتصادی، بلکه همچنین از نظرِ سیاسی و فرهنگی. هر فرد بخشی از انسانیت است و با همه خانواده انسانی، در امیدِ آینده ای بهتر را شریک است. این نگرش، الهام بخشِ زمینه ای شد که من برای روزِ جهانیِ مهاجرت و پناهندگیِ امسال برگزیده بودم: مهاجران و پناهندگان : به سوی جهانی بهتر.
در جهانِ دگرگون شونده ما، پدیده روینده جابجاییِ انسانی به گفته پاپ بندیکِ شانزدهم به عنوانِ " نشانه زمان ها" رخ می نماید (پیام روز جهانیِ مهاجران و پناهندگان 2006). همچنان که مهاجرت ها آشکارکننده ناکامی و کوتاهی هایی از سوی دولت ها و جامعه بین المللی اند، همچنین نشانگرِ اشتیاقِ انسانی در بهره مندی از یگانگی ای هستند که نشانه اش احترام به تفاوت ها و منشِ پذیرش و مهمان نوازی است. یگانگی ای که بهره برداریِ برابر از کالاهای جهان را با نگهداری و پیشبردِ جایگاه و مرکزیتِ هر موجود انسانی شدنی می کند.
از دیدگاهِ مسیحی، واقعیتِ مهاجرت مانند دیگر واقعیت های انسانی، تنش میانِ زیباییِ آفرینش، که نشانه اش فیض و رستگاری است، با مُعمایِ گناه است. یگانگی، پذیرش و نشانه های برادری و درک، پهلو به پهلوی طردکردن، تبعیض، قاچاق و بهره کشی، رنج و مرگ وجود دارند. به ویژه موقعیت هایی که در آنها مهاجرت نه تنها ناخواسته، بلکه از راههای گوناگونِ قاچاق انسان و بَردگی انجام می شود. امروز " کارِ برده وار" سکّه رایجِ (بازار) است! با وجود سختی ها، خطرها و دشواری ها هنوز شمارِ بسیاری از مهاجران و پناهندگان، ملهم از دلگرمی و امید اند؛ در دلهاشان آرزوی آینده ای بهتر دارند، نه تنها برای خودشان بلکه همچنین برای خانواده و نزدیکان شان.
چه چیزی در آفرینشِ "جهانی بهتر" درگیر است؟ این عبارت از روی سادگی به تصوراتِ انتزاعی و آرمان های دست نیافتنی اشاره نمی کند؛ بلکه هدفش گسترشی راستین و یکپارچه است، تلاشی است برای تدارکِ شرایط زندگیِ آبرومند برای همگان، یافتنِ پاسخ های درخورِ نیازِ فرد و خانواده و تضمینِ احترامِ و نگهداری و گسترشِ موهبتِ آفرینشِ خداوند. پُل ششم اشتیاق امروز مردم را چنین توصیف کرد: " تأمین سرچشمه خوراک مطمئن، درمانِ بیماری ها و استخدامِ پایدار ... برایِ به کار انداختنِ مسئولیت های فردی عظیم تر؛ برای بیشتر انجام دادن، بیشتر یادگرفتن، بیشتر داشتن، برای بیشتر بودن".
دلهای ما چیزی "بیشتر" آرزو می کنند. فراتر از دانش و داراییِ عظیم تر، آنها می خواهند بیشتر "باشند". گسترش، نمی تواند به تنهایی به رُشدِ اقتصادی، اغلب بدونِ اندیشه ای برای بینوایان و آسیب پذیران فروکاسته شود. جهانی بهتر، زمانی فراهم می شود که نخست به افراد توجه شود، هنگامی که پیشرفتِ انسانی یکپارچه باشد؛ با به شمار آوردنِ تمامی ابعادِ فرد، به همراهِ بُعدِ روحانی و درصورتی که هیچ کس فراموش نشود؛ از جمله تنگدستان، بیماران، دربندان، نیازمندان و غریبگان و زمانی که ما گنجایشِ پشتِ سر گذاشتنِ فرهنگِ یک-بار-مصرفی و قبولِ فرهنگِ رویارویی و پذیرش را داشته باشیم.
مهاجران و پناهندگان پیادگانِ صفحه شطرنج انسانیت نیستند. کودکان و زنان و مردانی هستند که خانه هاشان را به دلایل گوناگون ترک کرده اند یا مجبور به ترک آنجا شده اند مردمانی که آرزوی برحقی برای دانستن و داشتن و فراتر از همه برای بودن دارند. شمارِ خالصِ مردمی که از قارّه ای به قارّه دیگر و مهاجرت می کنند یا کشورشان را برای رسیدن به دیگر نواحیِ جغرافیایی رها می کنند رو به افزایش است. جنبش های اخیر مهاجرتی نشانگر عظیم ترین جنبشِ -اگر نه مردمی که- فردی در تاریخ است. کلیسا همچنان که مهاجران و پناهندگان را در سفرشان همراهی می کند به جستجوی درکِ دلایلِ مهاجرت است اما کلیسا همچنین تلاش می کند تا بر اثراتِ منفیِ آن پیروز شده، تأثیراتِ مثبتِ آن را بر کشورهای مبدأ، میانه و مقصدِ مهاجرت بیشتر کند.
همزمان با ترغیبِ گسترشِ دنیایی بهتر، نمی توان درباره ننگِ تنگدستی در شکلهای رنگارنگش خاموش بود. خشونت، بهره کشی، تبعیض، به گوشه راندن، رویکردهای پیشگیرانه به آزادی های بنیادین چه درباره افراد و چه درباره گروهها؛ اینها برخی از عناصرِ اساسیِ فقر اند که باید بر آنها پیروز شد. اغلب اینها عناصری هستند که نشان دهنده جنبش های مهاجرتی اند و به این ترتیب مهاجرت را به تنگدستی پیوند می زنند. میلیون ها نفر برای گریز از شرایط تنگدستیِ شدید یا آزار به امیدِ آینده ای بهتر، یا به سادگی برای نجات زندگی شان، مهاجرت را بر می گزینند. با وجود امیدها و انتظارهایشان، (مهاجران) گذشته از تراژدی ها و بدبختی هایی که به شأنِ انسانی شان آسیب می زند، اغلب با بی اعتمادی، طرد و ممانعت روبرو می شوند.
واقعیت مهاجرت، با ابعادِ تازه اش در عصرِ جهانگیری نیازمندِ رویکرد و روشِ مدیریتی است تازه، موثر و منصفانه. این بیش از هر چیز نیازمندِ همکاریِ بین المللی و روحِ ژرفِ یگانگی و دلرحمی است. همکاری در سطوحِ گوناگون با تطبیقِ گسترده سیاست ها و قوانین برای پاسداری و پیشرفتِ فردِ انسانی ضروری است. پاپ بندیکت شانزدهم پارامترهای چنین سیاست هایی را چنین ترسیم کرده است " (این سیاست ها) باید از همکاری نزدیکِ کشورهای مبدأ و مقصد مهاجران آغاز شوند؛ آنها باید با هنجارهای مناسبِ بین المللیِ قادر به هماهنگ کردنِ نظام های قانونگذار گوناگون باشند و با دیدگاهِ تأمینِ نیازها و حقوقِ مهاجران و خانواده هایشان، و همزمان قوانین کشورهای میزبان همراهی شوند".
کار کردن با یکدیگر برای جهانی بهتر، نیازمند آن است که کشورها ، با روحی از خواست و اعتماد بدونِ ایجاد موانع برناگذشتنی، به یکدیگر کمک کنند. یک همکاریِ خوب می تواند سرچشمه دلگرمیِ دولتمردان در مبارزه با ناهماهنگی هایِ اجتماعی-اقتصادی و جهانی شدنی ناهماهنگ باشد که از جمله دلایلِ جنبش های مهاجرتی اند، جنبش هایی که در آنها افرادِ (عادی) بیشتر از سبب سازانِ (مهاجرت) قربانی می شوند. هیچ کشوری دست ِتنها نمی تواند با دشواری های مربوط به این پدیده کنار بیایید؛ پدیده ای چنان فراگیر که با مهاجرت دوسویه بر هر قارّه ای تاثیر می گذارد.
همچنین باید تأکید کنم که چنین همکاری ای با تلاش های هر کشور در آفریدنِ شرایطِ اقتصادی و اجتماعیِ بهتر در خانه آغاز می شود تا مهاجرت تنها راهِ کسانی که در پیِ آرامش، عدالت، امنیت و احترامِ کامل به شأنِ انسانی شان اند، نباشد. کارآفرینی در اقتصادهای محلی نیز از جداییِ خانواده ها پیشگیری کرده و بهره بردنِ افراد و گروه ها از شرایطِ پایدار و آرام را تضمین می کند.
در پایان، با در نظر گرفتنِ موقعیتِ مهاجران و پناهندگان، به عنصری دیگر در ساختنِ دنیایی بهتر اشاره می کنم، یعنی به زدودنِ پیشداوری ها و پیشفرض ها در رویکردِ به مهاجرت. پی در پی رسیدنِ مهاجران و تبعیدیان، پناه جویان و پناهندگان، بدگمانی و عداوت برمی انگیزد. بیم این هست که جامعه نا امن شود، هویت و فرهنگ از دست برود، رقابت بر سَرِ مشاغل سخت تر شود و حتی اینکه بزهکاری افزایش بیابد. رسانه های ارتباطی در این باره مسئولیتی بزرگ دارند: در واقع بر آنها است که کلیشه ها را بشکنند و با گزارش صداقت، درستکاری و نیکیِ اکثریت، به اندازه اشتباهاتِ اقلّیت، اطلاعاتِ درست را ارائه کنند.
دگرگونیِ نگرش به مهاجران و پناهندگان از سوی همگان نیاز است؛ یعنی گریز از رفتارهای ترس و تدافع، بی تفاوتی و به گوشه راندن- که همه از ویژگی های فرهنگ یکبار مصرف اند- و حرکت به سوی فرهنگی با منشِ روبرویی، یعنی تنها فرهنگی که می تواند دنیایی بهتر، عادلانه تر و برادرانه تر بسازد. رسانه های ارتباطی، فراخوانده شده اند تا این" دگردیسیِ برخوردها" را پذیرا شده، دگرگونی در روشِ برخورد با مهاجران و پناهندگان را به پیش برند.
من به این می اندیشم که حتی خانواده مقدسِ ناصره چطور "رَد شدن" را تجربه کرد: " مریم نخستین فرزندش را که پسر بود به دنیا آورد و او را در قنداقی پیچید و در آخوری خوابانید، زیرا در مهمانسرا جایی برایشان نبود" ( لو 2 : 7). عیسی، مریم و یوسف می دانستند رها کردنِ میهن و مهاجر شدن یعنی چه؛ آنها از ترسِ هوسِ قدرتِ هرود، مجبور شده بودند بگریزند و در مصر پناه بگیرند (مت 2 : 13-14). اما قلب مادرانه مریم و دلِ شفیقِ یوسف، نگهبان خانواده مقدس، در اینکه خداوند همیشه با ایشان خواهد بود، هرگز تردید نکرد. باشد که از راهِ میانجیگریِ ایشان، همان قطعیتِ استوار در قلبِ هر مهاجر و پناهنده ای خانه کند.
کلیسا در پاسخ به این دستورِ مسیح که: "بروید و تمامیِ امتها را شاگرد سازید" ، فراخوانده شده تا (انجمنِ) مردمانِ خداوند باشد که همه مردم را پذیرفته و برای ایشان موعظه انجیل را به همراه آورد، چرا که چهره هر فرد، نشانِ چهره مسیح را به همراه می آورد! در اینجا ما ژرفترین اساسِ شأنِ فردِ انسانی را می یابیم، که باید همواره محترم و محفوظ بماند. اینجا دیگر نه معیارهای کارآمد بودن، تولیدگری، طبقه اجتماعی، یا نژاد و مذهب بلکه بیشتر حقیقتِ آفریده شدن به تصویر و شباهتِ خودِ خداوند (پیدا 1 :26-27) و حتی فراتر، فرزندانِ خدا بودن است که شأن انسانی را پایه می نهد. هر موجودِ انسانی فرزندِ خدا است! او تصویر مسیح را در خود دارد! خودِ ما نیاز داریم ببینیم و دیگران را نیز واداریم ببینند که مهاجران و پناهندگان، تنها نشان دهنده یک مسأله نیستند که باید حل شود، بلکه برادران و خواهرانی هستندکه باید ایشان را پذیرفت و محترم داشت و محبت کرد. آنها فرصتی هستند که مشیّت الاهی به ما می دهد تا ما را یاری کند؛ در ساختنِ جامعه ای عادلانه تر، مردم سالاریِ کامل تر، کشوری یک پارچه تر، دنیایی برادرانه تر و جامعه مژده بَرِمسیحیِ بازتر. مهاجرت می تواند امکان های بیشتری برای مژده رسانیِ نوین فراهم کند، دورنمایی بگشاید برای رشدِ انسانیتی نوین که پیشگویِ راز رستاخیز باشد: انسانیتی که هر کشورِ بیگانه برایش خانه ای است و هر خانه ای برایش کشوری بیگانه است.
مهاجران و پناهندگانِ گرامی! هرگز این امید را از دست ندهید که شما نیز آینده ای مطمئن تر پیش رو خواهید داشت، که در سفرتان با دستِ یاری روبرو خواهید شد، و اینکه می توانید یگانگیِ برادرانه و گرمای دوستی را تجربه کنید! من دلگرمیِ دعاهایم را به همه شما و آنان که زندگی و تلاششان را وقفِ یاری شما کرده اند، می بخشم و شما را صمیمانه از برکت رسولی ام بهره مند می سازم.
واتیکان
5 آگوست 2013

Sunday, September 10, 2017

سفر پاپ به کشور کلمبیا

در جریان سفر پاپ به کشور کلمبیا، کشوری که ده‌ها سال شاهد جنگ داخلی‌ وخرابی‌‌های فراوانی‌ شده است، پاپ از همه احزاب مخالف و قربانیان درخواست کرد که قاتلان را ببخشند.مادامی که ما موفق نشویم ببخشیم، بخشش خداوند در من، خدا می‌خواهد که من ببخشمم.افراد بسیاری نمیتوانند ببخشند ولی‌ خداوند می‌خواهد که ما ببخشییم.کافی‌ است که اجازه بدهیم که او کار خود را انجام دهد.کلمبیا باید درهای خود را باز کند و اجازه دهد که خدا وارد شود و اجازه دهند که ببخشاید و او ببخشید، دل‌های خود را به خدا واگذار کنند.پاپ تاکید کردند : به نظر من من نمیتوانم این کار را انجام دهم در واقع تنها خدا میتواند آشتی‌ واقعی‌ با حقیقت و رحمت و عدالت را تحقق‌ بخشد.
در پای صلیب مادر بود، پسر خود را نادیده گرفت، شکنجه کردن او را دید، همه چیز را دید، دعا کنیم که او زنان کلمبیأی را در این جاده دشوار همراهی کند و آموزش دهد.

Monday, December 16, 2013

مریم، مادر عیسی نجات دهنده و خداوند ما:

مریم، مادر عیسی نجات دهنده و خداوند ما:

در این ایام عید میلاد، مناسب است که درباره ایمان کلیسای کاتولیک، در مورد حضرت مریم چند موضوع را روشن کنیم زیرا بعضی‌‌ها در این مورد ممکن است اشتباه کنند و متن رسمی‌ تعلیم کلیسای کاتولیک از متن شورای اسقفان واتیکان ۲ را در اینجا می‌آوریم با توجه به اینکه این متن در تعلیم در قسمت کلیسا آماده است، زیرا مریم کاملا مقدس ولی‌ انسان بوده و در کلیسا جا گرفته است، متن از قسمت " کلیسا، نور جهان" از شماره ۵۲ تا ۶۹  می‌باشد:


مریم باکره فرخنده، مادر خدا، در راز مسیح و کلیسا

۱- مقدمه

باکره مقدس در راز مسیح
۵۲- خدا که در نیکویی عظیم و حکمت خود بر آن شد تا فدیه جهان را عملی سازد، ”چون زمان به کمال رسید، پسر خود را فرستاد که از زن زاییده شد... تا آنکه پسرخواندگی را بیابیم.“ (غلا ۴:‏۴-‏۵). بدینسان بود که پسر او، ”به‌خاطر ما انسان‌ها و برای نجات ما، از آسمان فرود آمد و به‌واسطه روح‌القدس از مریم عذرا تن گرفت.“ این راز الهی برای ما مکشوف می‌شود و در کلیسا نیز تداوم می‌یابد، کلیسایی که خداوند مقرر داشته تا بدنش باشد و در آن، مؤمنین که به مسیح وابسته‌اند و با جمیع مقدسین در شراکتی واحد متحد هستند، باید ”پیش از هر چیز، خاطره مریم پرجلال و همیشه باکره، مادر خدا و خداوند ما عیسی مسیح“ را گرامی دارند.

باکره مقدس و کلیسا
۵۳- مریم باکره که به‌هنگام مژده فرشته، ”کلمه“ خدا را هم در دل خود و هم در بدن خود دریافت کرد، و حیات را به جهان عرضه داشت، همچون مادر راستین خدا و فدیه‌دهنده تصدیق شده، مورد تکریم قرار می‌گیرد. او که به شکلی برتر به‌خاطر شایستگی‌های پسرش بازخرید شد، و با پیوندی تنگاتنگ و ناگسستنی با او متحد گردید، این وظیفه و حرمت عظیم را دریافت می‌دارد که مادر پسر خدا بوده، و در نتیجه، دختر ارجح پدر و معبد روح‌القدس باشد که عطای فیضی استثنایی است که او را بسیار بالاتر از همه مخلوقات در آسمان و بر زمین قرار می‌دهد. اما او همچنین چون از فرزندان آدم است، با همه بشریتی که نیاز به نجات دارد متحد است؛ فراتر از این، او به‌راستی مادر اعضای مسیح است، چرا که به‌واسطه محبت خود، در ولادت مؤمنینی که اعضای این رئیس هستند همکاری کرده است. به همین دلیل است که او را همچون عضو برجسته و کاملاً منحصربه‌فرد کلیسا و الگوی بی‌همتای آن در ایمان و محبت تحیت می‌گویند. کلیسای کاتولیک، با دریافت تعلیم از روح‌القدس، او را همچون مادر، با محبت و احترام فرزندگونه، تکریم می‌کند.

قصد شورا
۵۴- در نتیجه، این شورای مقدس، ضمن ارائه اعتقاد کلیسا، کلیسایی که در آن نجات‌دهنده الهی نجات ما را به‌عمل می‌آورد، می‌کوشد با دقت دو نکته را روشن سازد: یکی نقش باکره خجسته در راز ”کلمه“ جسم‌شده و بدن عرفانی؛ و دوم، وظایف انسان‌های فدیه‌شده در قبال مادر خدا، مادر مسیح، و مادر انسان‌ها، و در وهله اول مادر ایمانداران؛ اما این شورا قصد ندارد رساله تعلیمی کاملی در خصوص مریم ارائه دهد، و نه اینکه مسائلی را حل و فصل کند که الهی‌دانان هنوز نتوانسته‌اند به‌طور کامل روشن سازند. در نتیجه، عقایدی که آزادانه در مدارس کاتولیک در باره کسی که در کلیسای مقدس برترین جایگاه را پس از مسیح اشغال می‌کند و تا این حد به ما نزدیک است ارائه می‌گردد، مشروع باقی می‌مانند.

۲- نقش مریم فرخنده در تدبیر نجات
مادر مسیح موعود در عهدعتیق
۵۵- کتب مقدس عهدعتیق و عهدجدید، و نیز سنت مکرم، نقش مادر نجات‌دهنده را در تدبیر نجات هر چه بیشتر روشن می‌سازند و آن را برای سیر و نظاره ما ارائه می‌دهند. کتاب‌های عهدعتیق به شرح تاریخ نجات و آمادگی تدریجی برای ورود مسیح به جهان می‌پردازد. این اسناد اولیه، آن گونه که در کلیسا قرائت می‌شود و در پرتو مکاشفه متأخر و کامل درک می‌گردد، به‌تدریج چهره آن زن، یعنی مادر نجات‌دهنده را در نوری کامل‌تر ظاهر می‌سازد. وقتی والدین نخستین ما در گناه افتادند، به ایشان وعده پیروزی بر مار داده شد؛ در پرتو این نکته است که چهره مادر نجات‌دهنده به شکلی نبوتی ترسیم شده است (ر.ک. پید ۳:‏۱۵). همچنین وی، یعنی ”باکره“، آبستن شده، پسری خواهد زایید که او را عمانوئیل خواهند نامید (ر.ک. اش ۷:‏۱۴؛ نیز ر.ک. میک ۵:‏۲-‏۳؛ مت ۱:‏۲۲-‏۲۳). او در میان فروتنان و مسکینان خداوند جایگاه نخست را دارد، در میان افرادی که با اعتماد از او انتظار نجات را دارند و آن را دریافت می‌کنند. و بالاخره، پس از انتظاری طولانی برای وعده، از طریق او، این برترین دختر صهیون است که زمان‌ها به کمال می‌رسند و تدبیر جدید برقرار می‌گردد، یعنی آن هنگام که پسر خدا از او طبیعت انسانی دریافت می‌دارد تا انسان را به‌واسطه رازهای بدنش رهایی دهد.

مریم به‌هنگام اعلام خبر آبستنی
۵۶- اما پدر رحمت‌ها چنین مقدر داشت که تجسم پس از آن صورت گیرد که این مادر از پیش تعیین‌شده آن را بپذیرد؛ بدینسان، همان گونه که یک زن در عمل موت نقش داشت، یک زن نیز می‌بایست در عمل حیات نقش داشته باشد. این امر به شکلی استثنایی در خصوص مادر عیسی صدق می‌کند که حیات را به جهان داد، همان حیاتی که همه چیز را تازه می‌سازد؛ او از جانب خدا به عطاهایی مجهز شد که برای چنین وظیفه خطیری ضروری بود. در نتیجه، جای تعجب نیست که این رسم نزد پدران مقدس برقرار گشت که مادر خدا را مقدس و بری از هر لکه گناه بدانند، هم‌او را که از سوی روح‌القدس سرشته شد و همچون خلقتی جدید شکل گرفت. باکره ناصره که از همان لحظه نخست بسته شدن نطفه‌اش با تقدسی شکوهمند و کاملاً بی‌همتا پوشیده شده بود، از سوی فرشته مژده‌رسان تحیت گفته شد که به امر خدا او را ”پر از فیض“ خواند (ر.ک. لو ۱:‏۲۸). او نیز به پیام‌آور آسمانی چنین پاسخ داد: ”اینک کنیز خداوندم. مرا بر حسب سخن تو واقع شود.“ (لو ۱:‏۳۸). بدینسان مریم، دختر آدم، به کلام خدا رضایت داد و مادر عیسی گردید، و بی‌آنکه گناهی او را باز دارد، اراده خدا برای نجات را با تمام دل پذیرفت، و خود را همچون کنیز خداوند به‌طور کامل به شخص پسر او و خدمتش تسلیم کرد تا با اتکا به او و به‌همراه او، و به‌واسطه فیض خدای قادر مطلق، راز نجات را خدمت نماید. لذا کاملاً به‌جا است که پدران مقدسْ مریم را صرفاً ابزاری منفعل در دستان خدا تلقی نکنند، بلکه بر این اعتقاد باشند که او با آزادی ایمان خود و نیز با اطاعت خویش، با خدا همکاری کرده است. در واقع، همان گونه که قدیس ایرنئوس می‌گوید، ”او با اطاعت خود برای خویشتن و برای تمامی نوع بشر، سبب نجات گردید“. همچنین بسیاری از پدران عهد باستان، همصدا با این قدیس، با کمال میل در موعظه‌های خود می‌گویند: ”آنچه که به‌واسطه نافرمانی حوا گره خورد، با اطاعت مریم گشوده شد؛ آنچه را که حوای باکره با بی‌ایمانی خود گره زد، مریم باکره با ایمان خود گشود“؛ ایشان با مقایسه مریم با حوا، او را ”مادر جمیع زندگان“ می‌خوانند و اغلب اعلام می‌دارند: ”با حوا موت آمد، با مریم حیات“.

باکره مقدس و کودکی عیسی
۵۷- این اتحاد ”مادر“ با ”پسرش“ در کار نجات، از همان لحظه بسته شدن نطفه مسیح در رحم مریم باکره تا زمان مرگ وی مشهود است؛ ابتدا آن را زمانی می‌بینیم که مریم به دیدار الیزابت می‌شتابد و از سوی او همچون ”مبارک“ تحیت گفته می‌شود، زیرا که به نجات موعود ایمان آورده بود، در همان حال که آن ”پیشرو“، یعنی یحیی، در رحم مادر خود به حرکت در آمده بود (ر.ک. لو ۱:‏۴۱-‏۴۵)؛ سپس به‌هنگام ولادت شاهد این اتحاد هستیم، آن گاه که مادر خدا پسر نخست‌زاده خود را با شادی به شبانان و مجوسیان نشان می‌دهد، پسری که زاده شدنش به‌منزله تقدیس کامل باکره بودن وی بود، نه از دست رفتن آن. پس از آن، وقتی در معبدْ قربانی مخصوص فقیران را گذرانید و پسر خود را به خداوند تقدیم کرد، در همان حال شنید که شمعون نبوت می‌کند که ”پسر“ نشانه تناقض‌گویی خواهد بود، و اینکه قلب مادرش با شمشیری سوراخ خواهد شد و بدینسان، افکار درونی بسیاری از افراد آشکار خواهد گردید (ر.ک. لو ۲:‏۳۴-‏۳۵). چون والدین عیسای خردسال او را گم کرده بودند و با اضطراب به‌دنبال او می‌گشتند، او را در معبد یافتند که در امور پدر خود مشغول بود، و ایشان سخن ”پسر“ را درک نکردند. اما مادرش همه اینها را در دل خود نگاه می‌داشت و در مورد آنها می‌اندیشید (ر.ک. لو ۲:‏۴۱-‏۵۱).

باکره مقدس و خدمت عمومی عیسی
۵۸- در طول زندگی عمومی عیسی، مادر او به‌طور خاص و از همان آغاز در صحنه ظاهر می‌شود، آن هنگام که در عروسی قانای جلیل دچار دلسوزی شد، و با شفاعت خود، سبب شد که عیسی، آن مسیح موعود، معجزات خود را افتتاح کند (ر.ک. یو ۲:‏۱-‏۱۱). در جریان موعظات عیسی، وی سخنانی را دریافت کرد که پسرش توسط آنها، ملکوت را در فراسوی ملاحظات و پیوندهای خون و جسم قرار داد، و آنانی را مبارک خواند که کلام خدا را می‌شنوند و رعایت می‌کنند (ر.ک. مر ۳:‏۳۵ و موازی‌ها، و لو ۱۱:‏۲۷-‏۲۸)، کاری که وی خودْ وفادارانه انجام می‌داد (ر.ک. لو ۲:‏۱۹ و ۵۱). بدینسان، باکره فرخنده در سفر ایمان خود پیش می‌رفت و اتحاد خود را با پسرش وفادارانه نگاه می‌داشت، حتی تا پای صلیب که در آنجا، او بر حسب تقدیرالهی، ایستاده بود (ر.ک. یو ۱۹:‏۲۵)، و با بی‌رحمی با پسر یگانه‌اش رنج کشید، و با قلبی مادرانه در قربانی‌اش شریک شد، و رضایت پرمهر خود را به ذبح شدن این قربانی که از بدن او زاده شده بود نثار کرد، تا سرانجام، از سوی همان مسیحْ عیسی که بر روی صلیب در حال جان دادن بود، با این کلمات، همچون مادر به آن شاگرد داده شود: ”ای زن، اینک پسر تو“ (ر.ک. یو ۱۹:‏۲۶-‏۲۷).

باکره مقدس پس از صعود
۵۹- اما چون خدا را پسند آمد که راز نجات انسان‌ها را تنها در ساعتی آشکار سازد که روح‌القدس موعود مسیح را فرو ریزد، رسولان را می‌بینیم که پیش از روز پنطیکاست، ”با زنان و مریم، مادر عیسی، و برادران او، به یکدل در عبادت و دعا مواظب می‌بودند“ (اع ۱:‏۱۴)؛ و مریم را می‌بینیم که او نیز با دعاهای خود عطیه روح‌القدس را می‌طلبید، همان روح‌القدس که به‌هنگام اعلام خبر آبستنی، وی را زیر سایه خود گرفته بود. و سرانجام، باکره مطهر که از جانب خدا از هر آلودگی به خطای اولیه مصون نگاه داشته شده بود، چون جریان زندگی زمینی خود را به پایان رسانید، در بدن و روح خود به آسمان بالا برده شد، و از سوی خداوند همچون ملکه عالم هستی رفعت یافت، تا به این طریق، به شکلی کامل‌تر با پسر خود همخوان گردد، پسری که خداوند خداوندان (ر.ک. مکا ۱۹:‏۱۶) و پیروز بر گناه و مرگ است.

۳- باکره فرخنده و کلیسا
مریم، کنیز خداوند
۶۰- مطابق کلام رسول مسیح، واسط یا میانجی ما واحد است: ”زیرا خدا واحد است، و در میان خدا و انسان یک متوسطی است، یعنی انسانی که مسیحْ عیسی باشد که خود را در راه همه فدا داد.“ (۱-تیمو ۲:‏۵-‏۶). اما نقش مادرانه مریم در قبال انسان‌ها به هیچ وجه مانع چنین وساطت بی‌همتای مسیح نیست و از آن نیز نمی‌کاهد، بلکه بر عکس، برتری آن را آشکار می‌سازد.
زیرا هر تأثیر نجات‌بخشی از سوی باکره فرخنده بر انسان‌ها ریشه در ترتیب کاملاً رایگان خدا دارد: این تأثیر زاده ضرورتی عینی نیست، بلکه از وفور شایستگی‌های مسیح ناشی می‌گردد؛ تکیه آن بر وساطت او است و در هر چیز به آن متکی است و تمام قوت خود را از آن اخذ می‌کند. این امر از هیچ رو مانع اتحاد بلافصل ایمانداران با مسیح نمی‌گردد، بلکه بر عکس به آن یاری می‌رساند.

۶۱- باکره فرخنده در بطن طرح تجسم کلمه، از ازل مقدر شده بود تا مادر خدا باشد؛ او طبق تمهیدات مشیت الهی، بر روی زمین مادر مکرم نجات‌دهنده الهی بود، و همچون خدمتگزار فروتن خداوند، به شکلی کاملاً بی‌همتا به‌طور کامل در کار او شریک بود. او به مسیح آبستن شد، او را به دنیا آورد، خوراک داد، در معبد به پدرش تقدیم نمود، و با پسر خود که بر روی صلیب جان می‌سپرد رنج کشید؛ به این ترتیب، به‌واسطه اطاعت، ایمان، امید، و محبت وافر خود به شکلی کاملاً بی‌نظیر با کار نجات‌دهنده همکاری کرد تا روح انسان‌ها حیاتی فوق طبیعی دریافت دارد. از این رو است که او در ترتیب فیض، مادر ما شده است.

۶۲- این مادر بودن مریم در ترتیب فیض، از زمان رضایتی که وفادارانه به‌هنگام اعلام خبر آبستنی داد و آن را بدون تزلزل در پای صلیب حفظ کرد، تا زمان به اوج رسیدن همه برگزیدگان، بدون وقفه ادامه می‌یابد. در واقع، پس از عروج او به آسمان، نقش او در نجات توقف نپذیرفته است: او با شفاعت مکرر خود، عطاهایی را برای ما به دست می‌آورد که نجات ابدی ما را تضمین می‌کند. محبت مادرانه او سبب می‌شود که به برادران پسرش توجه داشته باشد، برادرانی که سفر روحانی‌شان به پایان نرسیده یا اینکه درگیر خطرات و آزمایشها می‌باشند، تا آن زمان که به وطن فرخنده خود برسند. به همین دلیل، باکره خجسته در کلیسا با عناوینی چون مدافع، یاور، مددکار، و شفیع مورد خطاب قرار می‌گیرد. اما هیچیک از اینها به شکلی استنباط می‌شود که حرمت و اثربخشی شفیع واحد، یعنی مسیح، نه خدشه‌دار می‌گردد و نه چیزی به آن افزوده می‌شود.
در واقع، هیچ مخلوقی هرگز نمی‌تواند هم‌سطح با ”کلمه“ تجسم‌یافته و نجات‌دهنده قرار گیرد. اما درست همان گونه که کهانت مسیح به شکل‌های گوناگون چه از سوی خادمین و چه از سوی قوم وفادار مورد شراکت قرار می‌گیرد، و درست همان گونه که نیکویی بی‌همتای خدا به‌طور واقعی و به اَشکال مختلف بر مخلوقات افاضه می‌گردد، به همان شکل نیز میانجیگری واحد نجات‌دهنده سبب حذف همکاری مخلوقات نمی‌گردد، بلکه بر عکس، این همکاری را در وابستگی به آن منبع واحد بر می‌انگیزد.
کلیسا این نقش وابسته مریم را بدون هیچ تردیدی اعلام می‌نماید، پیوسته آن را تجربه می‌کند، و آن را به مؤمنین توصیه می‌نماید، تا این تکیه‌گاه و این امداد مادرانه ایشان را یاری دهد که بیش از پیش به شفیع و نجات‌دهنده متوسل شوند.

مریم، الگوی کلیسا
۶۳- همچنین باکره خجسته به‌واسطه عطیه و وظیفه مادری که سبب پیوند او با پسرش، یعنی نجات‌دهنده، می‌شود، و به‌واسطه الطاف و وظایف خاصی که به او تعلق دارند، در اتحادی صمیمی با کلیسا به سر می‌برد: بر اساس تعالیم قدیس آمبروز، مادر خدا در ترتیب ایمان، الگوی کلیسا در زمینه محبت و اتحاد کامل با مسیح می‌باشد. در واقع، در راز کلیسا، کلیسایی که آن نیز به‌حق عنوان مادر و باکره را دریافت می‌دارد، مریم باکره و فرخنده جایگاه نخست را دارد، و به شکلی برجسته و خاص، الگویی از باکره و مادر بودن را ارائه می‌دهد، زیرا او در ایمان و در اطاعت خود پسر پدر را بر روی زمین به دنیا آورد، بی‌آنکه مردی را شناخته باشد، و در حالی که با روح‌القدس احاطه شده بود، همچون حوایی جدید، نه به مار قدیم، بلکه به فرشته خدا ایمانی را عرضه داشت که هیچ چیز آن را تغییر نمی‌دهد. او پسر را به دنیا آورد، پسری که خدا او را نخست‌زاده در میان برادران بسیار ساخته است (روم ۸:‏۲۹)، یعنی در میان ایماندارانی که باکره فرخنده در زایش و تربیت آنان با محبتی مادرانه همکاری می‌کند.

۶۴- کلیسا در تقدس رازگونه مریم باکره سیر و نظاره می‌کند، به محبت او اقتدا می‌نماید، و وفادارانه اراده پدر را به‌جا می‌آورد؛ بدینسان، کلیسا نیزبه نوبه خود و به‌واسطه کلام خدا که آن را با ایمان می‌پذیرد، تبدیل می‌شود به مادر. کلیسا با موعظه و از طریق تعمید، پسرانی را که نطفه‌شان را روح‌القدس بسته، برای حیاتی جدید به دنیا می‌آورد، پسرانی که از خدا زاده شده‌اند. کلیسا نیز باکره است، زیرا وفاداری خود را به داماد نثار کرده است، وفاداری‌ای که آن را کامل و خالص نگاه می‌دارد. کلیسا با اقتدا به مادر خداوندش، و به‌ قدرت روح‌القدس، ایمانی کامل، امیدی راسخ، و محبتی صادقانه را در خلوصی مبتنی بر باکره بودن حفظ می‌کند.

فضائل مریم، الگوی کلیسا
۶۵- اما با اینکه کلیسا در شخص باکره خجسته از هم‌اکنون به کمالی رسیده که آن را بی‌لکه و بی‌چین می‌سازد (ر.ک. افس ۵:‏۲۷)، اما مؤمنین هنوز نیاز دارند در جهت رشد در تقدس به‌واسطه غلبه بر گناه تلاش کنند؛ به همین دلیل است که ایشان چشمان خود را به سوی مریم بر می‌افرازند که الگوی فضائلی است که بر کل جامعه برگزیدگان می‌تابد. کلیسا از طریق تأمل و دعا در باره مریم که او را در پرتو ”کلمه‌ای“ سیر و نظاره می‌کند که انسان شد، با احترام در راز متعالی تجسم بیشتر نفوذ می‌کند و پیوسته بیشتر شبیه داماد خود می‌گردد. مریم که به شکلی تنگاتنگ در تاریخ نجات حضور دارد، مهم‌ترین اصول ایمان را به‌نوعی در خود گرد می‌آورد و منعکس می‌سازد و مؤمنین را به سوی پسر خود و قربانی‌اش، و نیز به محبت پدر فرا می‌خواند. این کار را زمانی انجام می‌دهد که در باره او موعظه می‌شود و مورد تکریم قرار می‌گیرد. کلیسا نیز به نوبه خود طالب جلال مسیح است، و به همین دلیل، از طریق رشد دائمی در ایمان و امید و محبت، خود را بیش از پیش شبیه الگوی عظیم خود می‌سازد، و در همه چیز طالب اراده خدا و انجام آن می‌باشد. از همین رو، کلیسا در جریان اجرای رسالت خود، به‌حق به کسی چشم می‌دوزد که مسیح را تولید کرد، مسیح را که نطفه‌اش با قدرت روح‌القدس بسته شد و از باکره به دنیا آمد، دقیقاً به این دلیل که به‌واسطه کلیسا در دل مؤمنین زاده شود و رشد کند. مریم باکره به‌واسطه زندگی خویش الگوی این محبت مادرانه بوده است، محبتی که باید همه آنانی را انگیزش دهد که با شراکت در مأموریت رسولی کلیسا، در جهت تجدید حیات انسان‌ها تلاش می‌کنند.

۴- آیین تکریم باکره فرخنده در کلیسا
ماهیت و بنیاد آیین تکریم باکره مقدس
۶۶- مریم در مقام مادر مقدس خدا، به‌واسطه فیض الهی، به مقامی پایین‌تر از پسرش و بالاتر از جمیع فرشتگان و همه انسان‌ها رفعت یافت و در رازهای مسیح حضور دارد؛ به همین دلیل، به‌واسطه آیینی خاص، به شکلی مشروع در کلیسا مورد تکریم قرار می‌گیرد. از این رو، از دورترین زمان‌ها، باکره فرخنده با عنوان ”مادر خدا“ مورد تکریم بوده است؛ و مؤمنین تحت محافظت او پناه می‌گیرند، و او را در خطرات و نیازهای خود صدا می‌زنند. خصوصاً از زمان شورای افسس به بعد، آیین تکریم مریم نزد قوم خدا به شکل احترام و محبت و دعا و اقتدا رشد چشمگیری یافت، و بدینسان گفتار نبوتی خودِ او تحقق یافت که می‌فرماید: ”از کنون تمامی طبقات مرا مبارک خواهند خواند، زیرا آن قادر به من کارهای عظیم کرده است.“ (لو ۱:‏۴۸-‏۴۹). این آیین تکریم آن گونه که همیشه در کلیسا وجود داشته است، خصوصیتی کاملاً خاص دارد؛ این تکریم گرچه اساساً با آیین پرستشی که به ”کلمه“ تجسم‌یافته و نیز به پدر و روح‌القدس تقدیم می‌شود، تفاوت دارد، اما کاملاً به‌جا است که انجام شود. در واقع، شکل‌های گوناگون دعا خطاب به باکره مقدس که کلیسا تأیید کرده و آنها را در محدوده اصول اعتقادی درست نگاه داشته، و نیز با رعایت شرایط زمان و مکان، خلق و خو و خصائل مؤمنین، به گونه‌ای عمل می‌کنند که پسر خدا از طریق حرمتی که مادرش دریافت می‌دارد، به شکلی شایسته مورد تصدیق و محبت قرار گیرد و جلال یابد و احکامش اطاعت شود، زیرا همه چیز برای پسر وجود دارد (ر.ک. کول ۱:‏۱۵-‏‏۱۶) و پدر ابدی را پسند آمد که ”تمامی پُری در او ساکن شود“ (کول ۱:‏۱۹).

روح موعظه و آیین تکریم باکره مقدس
۶۷- این شورای مقدس این آموزه کاتولیک را رسماً تعلیم می‌دهد. در عین حال، همه فرزندان کلیسا را تشویق می‌کند تا در این آیین، خصوصاً آیین نیایشی، در قبال باکره فرخنده سخاوتمندانه شراکت کنند، و برای رسوم و اعمال مذهبی برای او اهمیت قائل شوند، رسوم و اعمالی که مقام رسمی تعلیمی در طول قرن‌ها توصیه کرده است؛ این شورا توصیه می‌کند که همه قواعدی را که در گذشته در زمینه آیینهای مربوط به تصاویر مسیح، باکره فرخنده، و مقدسین مرسوم بوده، به شکلی مذهبی حفظ کنند. شورا قویاً علمای الهی و آنانی را که کلام خدا را حمل می‌کنند اندرز می‌دهد تا هرگاه که حرمت بی‌همتای مادر خدا مطرح باشد، با نهایت دقت از هر گونه افراط نادرست و نیز تنگ‌نظری تفریطی اجتناب کنند. مطالعه کتاب‌مقدس، نوشته‌های پدران و علمای الهی، و نیز آیینهای نیایشی کلیسا، تحت هدایت مقام رسمی تعلیمی، باید به ایشان کمک کند تا نقش و امتیازات باکره فرخنده را در پرتوی درست قرار دهند، نقش و امتیازاتی که همیشه معطوف به مسیح، سرچشمه راستی کامل، قدوسیت و دینداری است. ایشان باید با دقت مراقب هر سخن یا هر حرکتی باشند که ممکن است برادران جداشده ما یا هر کس دیگری را در خصوص تعلیم درست کلیسا به اشتباه بیندازد. مؤمنین باید به یاد داشته باشند که عبادت راستین مطلقاً مبتنی بر حرکتی عقیم و زودگذر در زمینه احساسات، و نیز زودباوری عبث نیست؛ عبادت راستین از ایمانی واقعی بر می‌خیزد که ما را به تصدیق حرمت والای مادر خدا هدایت می‌کند، و ما را بر آن می‌دارد تا این مادر را با محبتی فرزندگونه دوست بداریم، و به فضائل او اقتدا نماییم.

۵- مریم، نشان امیدی مطمئن و تسلی برای قوم خدا که بر روی زمین در سفر است
۶۸- اما مادر عیسی درست همان گونه که هم‌اکنون جسماً و روحاً در آسمان جلال یافته، تصویری است از کلیسا و نیز افتتاح‌کننده آن به‌هنگام تکاملش در عصر آینده؛ او همچنین بر روی زمین، در انتظار فرا رسیدن روز خداوند (ر.ک. ۲-پطر ۳:‏۱۰)، از هم‌اکنون همچون نشانی از امیدی مطمئن و تسلی، در برابر قوم خدا که در سفر است، می‌درخشد.

۶۹- این شورای مقدس بسیار شادی می‌کند و تسلی می‌یابد از این واقعیت که در میان برادران جداشده ما، کم نیستند کسانی که به مادر خداوند و نجات‌دهنده ما، اکرامی را که شایسته است به او نثار می‌کنند، خصوصاً در میان کلیساهای شرق که با اشتیاقی وافر و روحی سرسپرده به سوی مادر خدا و همیشه باکره می‌روند تا تکریم خود را به او تقدیم دارند. همه مسیحیان باید با استغاثه‌های مؤکد، مادر خدا و انسان‌ها را مخاطب قرار دهند، تا او پس از آنکه کلیسای مولود را با دعاهای خود پشتیبانی کرد، اکنون نیز که در آسمان برتر از همه خجستگان و فرشتگان قرار گرفته، در مشارکت با جمیع مقدسین، به شفاعت خود نزد پسرش ادامه دهد، تا آن زمان که همه خانواده‌های قوم‌ها، خواه نام زیبای مسیحی را بر خود داشته باشند و خواه هنوز نجات‌دهنده خود را نشناخته باشند، سرانجام با شادی در صلح و صفا، به شکل قوم واحد خدا گرد آیند و تقدیس اقدس و تقسیم‌ناپذیر جلال یابد.

کل این نکات و هر یک از آنها که در این منشور امر شده، مورد رضایت پدران شورا قرار گرفته‌اند. و ما، به‌واسطه قدرت رسولی که از مسیح دریافت داشته‌ایم، در اتحاد با پدران مکرم، آنها را در روح‌القدس تصویب، تأیید، و امر می‌کنیم، و مقرر می‌داریم که آنچه بدینسان در شورا به تصویب رسیده، برای جلال خدا انتشار یابد.

رُم، در کلیسای حضرت پطرس، ۲۱ نوامبر ۱۹۶۴.
من، پُل، اسقف کلیسای کاتولیک.
(امضای پدران در پی می‌آید)

Thursday, October 10, 2013

payam 514



سلام دوستان عزیز,
باز هم با یک پیام دیگر کلیسا خودمان در تهران در خدمت شما هستیم، در این ایام آخر سال ایین کلیسأی، که چهار هفته در کلیسای کلدانی ما تعمق می‌کنیم روی راز کلیسا که به کمال تقدس، توسط روح القدس خواهد رسید و در صمیمیت و اتحاد با مسیح همه با هم در جلال زندگی‌ خواهیم کرد.
این است امیدی که تمام روز‌های سخت و تاریکی‌ را روشن می‌کند، به شرط اینکه در ایمان بمانیم و همیشه اسم عیسی مسیح، رستاخیز شده و نزد پدر به جلال رسیده را یاد آوری کنیم با این ایمان که او خود قول داده است  " من اگر از زمین بلند کرده شوم، همه را به سوی خود خواهم کشید " یوحنا باب ۱۲ آیه‌ ۳۲
اما از نظر شما چگونه عیسی مسیح، که نزد پدر به جلال رسیده تک تک ما را به سوی خود می‌کشاند؟

در جواب میتوانیم بگوییم که همیشه به ما تذکر میدهد که از گناه دوری کنیم و زندگی‌ خودمان را دگرگون سازیم و از او طلب بخشش بکنیم.
علاوه بر این، مخصوصا با کتاب انجیل، اگر در ارتباط با اتفاقت زندگی‌ خود آنرا بخوانیم، کم کم، صورت پر جلال مسیح را در چشم ما متجلی  خواهد شد و این دو جهت، یعنی‌ دوری کردن از گناه و تماشا بر راز عیسی، اینها در قلب ما کار روح القدس می‌باشد,پس هر روز او را بطلبیم که کم کم همراه با کلیسا، در این ایام  بیشتر به  جلال برسیم , مخصوصا، جهت آنانی‌ که به خاطر ایمانشان در رنج و ناراحتی‌ به سر میبرند دعا کنیم 














Wednesday, September 4, 2013

روح القدس و تکلم به زبان ها: (بخش اول)


اعمال رسولان باب ۲ آیه‌ ۴ و ۱۱ 
چون خیلی‌‌ها درباره این موضوع سوال مطرح کرده اند، می‌خواهیم با هم با دقت کتاب مقدس را درباره این موضوع مطالعه کنیم،
هنگامی که گروه کامل شاگردان عیسی، با وجد و شادی به زبان‌های مختلف صحبت میکنند، کسانی‌ که آنها را نظاره میکنند، نمیتوانند درک کنند که این عطای روح القدس می‌باشد، چرا که عقیده دارند که از زمان تبعید یهودیان به بابیل، آسمان بسته شده و دیگر روح القدس به کسی‌ عطا نمی‌شود، به عنوان نمونه، در اعمال رسولان، این جمله شاگردان یحی‌ تعمید دهنده را در شهر افسوس یاد آوری می‌کنیم که پولس طبق ترجمه تحت الّفظی این جمله گفته شده: " ما نشنیدیم که روح القدس هست" 
( اعمال رسولان باب ۱۹ آیه‌ ۲)
برای اینکه بهتر بفهمیم موضوع چیست باید عهد قدیم را بررسی کنیم و ببینیم، طبق سنت قدیم یهودیان، چگونه اینها عهد قدیم را در زمان عیسی توضیح می‌دادند.
در عهد قدیم میبینیم که ابراهیم پیغمبر بود و روح القدس بر او نازل شده بود
 ( افرینش باب ۲۰ آیه‌ ۷) 
و همچنین بر نسل پر از ایمانی‌ که از او به وجود آماده بود
 ( مزمور باب ۱۰۵ آیه‌ ۶ و ۱۵ )
به تدریج میبینیم که به خاطر گناهان قوم، حضور روح القدس کمرنگ و کمرنگ تر میشود.
( اول سموییل باب ۳ آیه‌ ۱)
البته در این زمانی‌ گروهی به وجود مییند که رفتار عجیبی‌ انجام میدهند و فعالیت پیغمبری را به صورت شغل خود در اوررده اند
 ( اول سموئیل باب ۱۰ آیه‌ ۵ تا ۷ و باب ۱۹ آیه‌ ۲۰)
در اینجا باید یاد آوری کرد که به مانند روز پنجاهه اینها نیز با زبان‌های تعجب آور صحبت میکنند
 ( اعداد باب ۱۱ آیه‌ ۲۵ تا ۲۹و اول سموئیل باب ۱۰ آیه‌ ۵ و ۶، پادشاهان باب ۲۲ آیه‌ ۱۰ )
و موسی‌ که پیامبر بزرگی‌ بوده و نشانه روح القدس در میان قوم خویش بوده است ( تثنیّه باب ۳۴ آیه‌ ۱۰ ) و خدا به او قول میدهد که یک جانشین مثل او خواهد فرستد ( تثنیّه باب ۱۸ آیه‌ ۱۸) که مسیحیان اولیه عیسی را به عنوان آن پیامبر بزرگ که از پیش اعلام شده و کاملا پر از روح القدس بوده است میشناختند
 ( اعمال باب ۳ آیه‌ ۲۱ تا ۲۳ )
علیرغم این نجات که از راه موسی‌ به قوم داده شده بود، قوم خدا بعد از عهدی که در کوه سینا بسته شد، بت پرستی‌ کردند و در نتیه روح القدس فقط به ۷۲ پیر قوم همراه با موسی‌،داده شد و فقط آنها این عطای آسمانی را داشتند و شروع به نبوت کردند ولی‌ این عطا برای یک زمان محدود بود و دیگر ادامه پیدا نکرد
 ( اعداد باب ۱۱ آیه‌ ۲۴ تا ۲۹ )
اما چون گناه و بت پرستی‌ عمیقتر شده است، باز تدریجا، تعداد پیامبران بر طبق ناله الیاس در زمان فرار او به  کوه حریب  خیلی‌ کم میشود


"... به جهت یهوه، خدای لشکر ها، غیرت عظیمی‌ دارم زیرا که بنی‌ اسرأییل عهد تو را ترک نموده‌، ذبح‌های تو را منهدم ساخته و انبیأی تو را به شمشیر کشته اند، و من به تنهایی باقی‌ مانده‌ام و قصد هلاکت جان من نیز دارند "
 ( اول پادشاهان باب ۱۹ آیه‌ ۱۰)
علاوه بر این پیامبران دروغین نیز افراد و پادشاهان را گمراه میکنند ( اول پادشاهان باب ۲۲ آیه‌ ۵ تا ۱۲ ) و در اینجا به جای روح القدس در واقع روح پلید، در آنها صحبت و عمل می‌کند، پس کم کم باید بیشتر تشخیص داد که نبوت از کجا میاید ( تثنیّه باب ۱۸ آیه‌ ۲۱ تا ۲۲ ) همانطور که پولس رسول بعدا خواهد گفت.
درست قبل از زمان تبعید، خدا از راه ارمیا نبی اعلام می‌کند : " انبیا باد میشوند و کلام در ایشان نیست پس به ایشان چنین واقع خواهد شد "
 ( ارمیا باب ۵ آیه‌ ۱۳)
و روح دروغین، کوشش می‌کند تا بد بختی و خرابی‌ را بر قوم برگزیده نازل کند
 ( اول پادشاهان باب ۲۲ آیه‌ ۲۳) 
از این پس تا ایام تبعید، پیامبران بسیار کم و مشخص میباشند که اغلب توسط مردمان تعقیب و اخراج میشوند ، همانطوری که خود عیسی نیز یاد آوری کرده
 ( متی باب ۲۳ آیه‌ ۳۵ تا ۳۶ )
اثرات بت پرستی‌ کم کم پیدا شده، یعنی‌ تبعید و دور از سرزمین موعود و بسته شدن آسمان ، سکوت کامل خدا و عدم وجود هر نوع نبوتی، از نشانه‌های آن می‌باشد: " آیات خود را نمی‌بینیم و دیگر هیچ نبی نیست و در میان ما کسی‌ نیست که بداند تا به کی‌ خواهد بود" 
( مزمور ۷۴ آیه‌ ۹ )
در اینجا میتوانیم سرچشمه نا امیدی شاگردان یحی‌ تعمید دهنده را که قبلان یاد آوری کردیم را درک کنیم، در واقع سنت یهود تاکید می‌کند که بعد از تبعید، حاکمان قوم برگزیده و کتاب‌های آنها، بازتاب بیرنگ و ضعیف کلام پر قدرت پیامبران قدیم که پر از روح القدس میبودند، می‌باشد.
با این همه، همانطور که یاد آوری کردیم، خدا به موسی‌ قول داده بود که یک جانشین پر از روح القدس مثل او خواهد فرستاد و از آن پس، قوم برگزیده با امید، یاد آوری میکردند که خدا وفادار می‌باشد، یوئیل نبی نیز به صورت کاملا روشن اعلام کرده بود که خدا به قوم خویش که در تبعید ، از گناه پاک شده، بخشش و برکت خواهد داد و آن وقت آن مسیح موعود به عنوان پادشاه و خادم، مانند داوود خواهد آمد و بر او روح القدس کاملا خواهد ماند
 ( نبوت اشعیا باب ۱۱ آیه‌ ۱ و باب ۲۴ آیه‌ ۱، باب ۶۱ آیه‌ ۱ و ۲ )
اینگونه آخرین مرحله از نجات افتتاح خواهد شد و او که میاید نه فقط پر از روح القدس خواهد بود، بلکه توسط او همان روح به همه داده خواهد شد.

این موضوع را در آینده در عهد جدید نیز برسی‌ و مطالعه می‌کنیم .

در دعا با هم 


کشیش پطرس

Tuesday, July 30, 2013

payam 512


در این ایام، یکی‌ از دوستان، از ما پرسیده بودند: " درباره خدا چه فکر می‌کنید؟" و من جواب دادم که درباره خدا فکر نمیکنم بلکه کوشش می‌کنم که به او ایمان داشته باشم. و شما نیز میتوانید این جواب را در فیسبوک ما پیدا کنید، اما با خواندن این شماره پیام، حتما خواهید فهمید که فکر کردن درباره خدا، مساله فلسفی‌ می‌باشد که با افکار بلند پرواز ممکن است شخص به عقیده یا عقاید مختلف درباره خدا و وجود خدا برسد، البته این کوشش انسان، درباره فهمیدن سوالات عمیق و اصلی وجود ما و وجود دنیا پر معنی‌ می‌باشد و به این فکر و این کوشش باید احترام گذشت، اما ایمان به کسی‌، خیلی‌ فرق میکند، دلیل ایمان دارم به خدا، اصولاً این می‌باشد که به او اطمینان دارم، و کوشش می‌کنم که با او در صمیمیت زندگی‌ کنم چون خود او خواست با من یا بهتر بگویم با ما، با قوم خود، تماس گرفته و سخن بگوید و توسط روح القدس هر روز در قلب ما انسان ها، کار می‌کند که او را بهتر بشناسیم و در اتحاد با او زندگی‌ کنیم، هر روز به دعوت او با ایمان بگوییم امین.








آشنایی با پاپ فرانسیس



روزی یکی‌ از ما پرسیده بود که آیا با پاپ فرانسیس که تازه انتخاب شده است آشنایی داریم؟

وقت آن رسیده است که در این ایام که ایشان برای جشن جوانان به کشور برزیل رفته اند با ایشان بهتر آشنا شویم:

ایشان در سال ۱۹۳۶ در کشور آرژانتین به دنیا آمدند، و سپاس به گروه همراهان مسیح پیوست تا به صورت جدی و عمیق درس الهیات را بخوانند و در این راه به مقام اسقفی رسیده اند، ولی‌ اسقفی که بسیار ساده زندگی‌ میکرد و حتی در ساختمان مخصوص اسقفان نیز سکونت نداشتند بلکه یک خانه خیلی‌ ساده و فقیرانه داشتند و در شهر با مترو و وسایل عمومی‌ مثل سایر مردم رفت و آمد میکردند و در یک رستوران ساده و کوچک غذا میخوردند، به مردم و مخصوصا به فقرا بسیار توجه داشتند و سعی‌ میکردند هر چه بیشتر به مردم نزدیک شوند.
در ماه مارس، همانطور که میدانید پاپ بندیکیت شانزدهم به دلیل کسالت و ضعف استعفا داده که البته حرکت بسیار خوبی‌ به نظر میامد، پس از آن کاردینال‌ها جمع شدند که کس دیگری را به عنوان اسقف رم انتخاب کنند که در آن زمان این اسقف آرژانتینی نظر خود را درباره کلیسا و ماموریات آن اینگونه بیان کرد:
"سخنرانی کاردینال جورج ماریو برگوگلیو پیش از جلسۀ محرمانۀ انتخاب پاپ

در طول همایشهایی که پیش از تشکیل جلسۀ محرمانه برای انتخاب پاپ برگزار شد، کاردینال جورج ماریو برگوگلیو سخنرانی چشمگیری در حضور برادران کاردینال خود انجام داد. سپس نسخۀ دستخط آن را به کاردینال کوبایی، جـِیمی اورتگا تقدیم کرد و او آن را با اجازۀ وی، علنی ساخت.

به تبشیر اشاره شد. این دلیل وجودی کلیسا است. «شادی شیرین و تسلی‌بخش بشارت را حفظ کنیم» (پاپ پل ششم). این همان عیسی مسیح است که از درون، ما را به این سمت سوق می‌دهد.
۱- تبشیر مستلزم غیرتی رسولی است.
تبشیر مستلزم این است که کلیسا آزاد باشد تا از خود بیرون آید. کلیسا فراخوانده شده تا از خود بیرون آید تا به اقصا برود، نه تنها اقصای جغرافیایی، بلکه همچنین به اقصای زندگیها، یعنی به هر جا که سرّ گناه هست، درد، بی‌عدالتی، جهل و نفرت مذهبی و فکری هست، هر جا که همه نوع مصیبت هست.

۲- وقتی کلیسا از خود بیرون نمی‌آید تا بشارت دهد، تبدیل می‌شود به نقطۀ مرجع خود و در نتیجه، بیمار می‌گردد (ر.ک. زنی که در انجیل بر خود خم شده بود). بیماریهایی که در طول زمان، در نهادهای کلیسایی بروز می‌کنند، ریشه در این مرجعیت خویش دارد، که نوعی خودشیفتگی الاهیاتی است.
در کتاب مکاشفه، عیسی می‌فرماید که بر در ایستاده، در را می‌کوبد. مشخص است که این آیه به این واقعیت اشاره دارد که او از بیرون، در را می‌کوبد تا بتواند داخل شود... اما من به لحظاتی می‌اندیشم که عیسی در را از داخل می‌کوبد تا به او اجازه دهیم بیرون بیاید. کلیسایی که مرجعِ خودش است، می‌کوشد عیسی مسیح را در داخل خود نگاه دارد و اجازه ندهد خارج شود.

۳- کلیسا وقتی مرجع خودش می‌شود، بی‌آنکه بداند، بر این باور است که نوری دارد که مخصوص خودش می‌باشد؛ چنین کلیسایی mysterium lunae را نادیده می‌گیرد و در نتیجه، منجر به بیماری چنان وخیمی می‌گردد که همان دنیایی بودن روحانی است (به گفتۀ هانری دو لوباک، این بدترین بیماری‌ای است که می‌تواند در کلیسا بروز کند). این امر منتهی می‌شود به زندگی کردن برای جلال دادن یکدیگر.
به بیانی ساده‌تر، دو تصویر از کلیسا هست: کلیسای بشارتی که از خود بیرون می‌آید، «Dei Verbum religiose audiens et fidenter proclamans» یا کلیسای دنیوی که در خود فرو می‌رود، و نیز از خود و برای خود.
این باید ما را در خصوص تغییرات و اصلاحاتِ ممکن که برای نجات جانها ضروری هستند، روشن سازد.

۴- در خصوص پاپ بعدی: مردی لازم است که بر اساس سیر و نظاره بر عیسی مسیح و پرستش عیسی مسیح، به کلیسا کمک کند تا از خود بیرون بیاید که به اقصای زندگیها برود، به آن یاری رساند تا مادر بارور باشد، و با «شادی شیرین و تسلی‌بخش بشارت» زندگی کند."

در این متن میتوانیم بهتر تعارض فکر و هدف او را پی‌ ببریم.

سپس ایشان به عنوان پاپ انتخاب شده و در اولین ملاقاتی که از بالای بالکن با مردم که در میدان بزرگ واتیکان جمع شده بودند، خود را به صورت کاملا ساده فقط اسقف رم معرفی‌ کردند و سپس طبق ادب و رسوم قبلی‌ که میبایست به همه برکت بدهند، ابتدا از مردم خواستند که در سکوت چند دقیقه برای خود و همه دعا کنند و سپس به همه برکت دادند.

اسمی که ایشان برای خود انتخاب کردند همان فرانسیس آسیزی, قدیسی که بسیار فقیر بود و با فقرا زندگی‌ میکرد می‌باشد.

به نظر من، انتخاب ایشان بسیار خوب می‌باشد چرا که از کشوری غیر اروپایی و نسبتا فقیر میباشند، و از همان ابتدا خیلی‌ ساده زندگی‌ میکردند و بسیار ساده با مردم صحبت میکردند، ایشان در رم نیز منزل خاص و بزرگ مخصوص پاپ را قبول نکرده بلکه در ساختمان و منزل مخصوص کشیشان خارجی‌ برای خود اتاقی‌ اجاره‌ کرده اند و در میان کشیشان دیگر زندگی‌ میکنند.

ایشان بدون ترس هر وقت به شهر میروند به مردم نزدیک شده و با فروتنی کامل با مردم برخورد میکنند و مخصوصا بچه‌ها را محبت میکنند و با مردم دست میدهند

البته با همه این سادگی‌، یاد آوری میکنند که باید با جدیت و کوشش بسیار مسیح را پیروی کنیم، حتا در جمع اسقفان کشور ایتالیا به آنها یاد آوری کرد که باید نه‌ به عنوان روسا بلکه به عنوان خادمین مردم در سادگی‌ زندگی‌ کنند و به مردم توجه بیشتری داشته باشند

اولین بار که از واتیکان خارج شده در شهر رم کجا رفته؟

به دیدن زندانیها در یکی‌ از زندانهای شهر، و اولین بار که از ایتالیا بیرون آمده به جزیره‌ که در وسط دریای مدیترانه جا دارد و در آنجا خیلی‌‌ها از آفریقا کوشش میکنند که پناهنده بشوند و متأسفانه بعضی‌ها چون با قایق خیلی‌ ساده آمده بودند غرق میشدند، پس پاپ برای اینها به سادگی‌ دعا کرده و تاج گلی‌ برای یاد آوری از این کشته شدگان به دریا انداخته 

و به خاطر بی‌ توجهی‌ کشورهای توسعه یافته، که به این فقرا و بیچارگان توجه نمیکنند از خدا برایشان بخشش طلبید.

و به این کشور‌ها یاد آوری کرد که چگونه خدا از قأیین که قتل برادرش بوده ، پرسیده بود: " با برادرات چیکار کردی؟"

در کشور برزیل نیز تقاضا کردند که گروه کر مخصوص به استقبال ایشان نیاید در عوض با سرود بچه‌ها از ایشان استقبال کردند.

و در سخنرانی‌ خود از مردم برزیل تشکر کرد و گفتند که برای ورد به قلب مردم اجازه می‌خواهم به در دلهای آنها با احترام در بزنم و از ایشان اجازه بخواهم که اجازه دهند وارد شوم و این هفته با آنها زندگی‌ کنم.

برای اینکار نه طلا و نه نقره دارم، بلکه آنچه که خیلی‌ بالاتر و با ارزشتر است به من داده شده، یعنی‌ عیسی مسیح را برای شما می‌‌آورم که این آتش محبت برادرانه را که در قلب همه ما می‌سوزد، شعله ور کنیم

در خاتمه یاد آوری کنم که در کلیسای کلدانی کاتولیک ما یک پاتریارک نوین نیز انتخاب شده که خیلی‌ خوب و مفید خواهد بود و تا به حال رفتار نژاد پرستانه بعضی‌ها را محکوم کرده و گفت که ما باید نه فقط کلدانی‌ها بلکه همه را در نظر گرفته و خدمت کنیم

در نتیجه خدا را شکر کنیم.

علاوه بر این تازگی جلسهٔ همه اسقفان کلدانی ما در بغداد برپا شده تا بعضی از تصمیمات لازم را بگیرند و اسقفان جدید و جوان را برای بعضی از شهرهای عراق انتخاب کنند

آرامش مسیح بر شما باد