Monday, December 16, 2013

مریم، مادر عیسی نجات دهنده و خداوند ما:

مریم، مادر عیسی نجات دهنده و خداوند ما:

در این ایام عید میلاد، مناسب است که درباره ایمان کلیسای کاتولیک، در مورد حضرت مریم چند موضوع را روشن کنیم زیرا بعضی‌‌ها در این مورد ممکن است اشتباه کنند و متن رسمی‌ تعلیم کلیسای کاتولیک از متن شورای اسقفان واتیکان ۲ را در اینجا می‌آوریم با توجه به اینکه این متن در تعلیم در قسمت کلیسا آماده است، زیرا مریم کاملا مقدس ولی‌ انسان بوده و در کلیسا جا گرفته است، متن از قسمت " کلیسا، نور جهان" از شماره ۵۲ تا ۶۹  می‌باشد:


مریم باکره فرخنده، مادر خدا، در راز مسیح و کلیسا

۱- مقدمه

باکره مقدس در راز مسیح
۵۲- خدا که در نیکویی عظیم و حکمت خود بر آن شد تا فدیه جهان را عملی سازد، ”چون زمان به کمال رسید، پسر خود را فرستاد که از زن زاییده شد... تا آنکه پسرخواندگی را بیابیم.“ (غلا ۴:‏۴-‏۵). بدینسان بود که پسر او، ”به‌خاطر ما انسان‌ها و برای نجات ما، از آسمان فرود آمد و به‌واسطه روح‌القدس از مریم عذرا تن گرفت.“ این راز الهی برای ما مکشوف می‌شود و در کلیسا نیز تداوم می‌یابد، کلیسایی که خداوند مقرر داشته تا بدنش باشد و در آن، مؤمنین که به مسیح وابسته‌اند و با جمیع مقدسین در شراکتی واحد متحد هستند، باید ”پیش از هر چیز، خاطره مریم پرجلال و همیشه باکره، مادر خدا و خداوند ما عیسی مسیح“ را گرامی دارند.

باکره مقدس و کلیسا
۵۳- مریم باکره که به‌هنگام مژده فرشته، ”کلمه“ خدا را هم در دل خود و هم در بدن خود دریافت کرد، و حیات را به جهان عرضه داشت، همچون مادر راستین خدا و فدیه‌دهنده تصدیق شده، مورد تکریم قرار می‌گیرد. او که به شکلی برتر به‌خاطر شایستگی‌های پسرش بازخرید شد، و با پیوندی تنگاتنگ و ناگسستنی با او متحد گردید، این وظیفه و حرمت عظیم را دریافت می‌دارد که مادر پسر خدا بوده، و در نتیجه، دختر ارجح پدر و معبد روح‌القدس باشد که عطای فیضی استثنایی است که او را بسیار بالاتر از همه مخلوقات در آسمان و بر زمین قرار می‌دهد. اما او همچنین چون از فرزندان آدم است، با همه بشریتی که نیاز به نجات دارد متحد است؛ فراتر از این، او به‌راستی مادر اعضای مسیح است، چرا که به‌واسطه محبت خود، در ولادت مؤمنینی که اعضای این رئیس هستند همکاری کرده است. به همین دلیل است که او را همچون عضو برجسته و کاملاً منحصربه‌فرد کلیسا و الگوی بی‌همتای آن در ایمان و محبت تحیت می‌گویند. کلیسای کاتولیک، با دریافت تعلیم از روح‌القدس، او را همچون مادر، با محبت و احترام فرزندگونه، تکریم می‌کند.

قصد شورا
۵۴- در نتیجه، این شورای مقدس، ضمن ارائه اعتقاد کلیسا، کلیسایی که در آن نجات‌دهنده الهی نجات ما را به‌عمل می‌آورد، می‌کوشد با دقت دو نکته را روشن سازد: یکی نقش باکره خجسته در راز ”کلمه“ جسم‌شده و بدن عرفانی؛ و دوم، وظایف انسان‌های فدیه‌شده در قبال مادر خدا، مادر مسیح، و مادر انسان‌ها، و در وهله اول مادر ایمانداران؛ اما این شورا قصد ندارد رساله تعلیمی کاملی در خصوص مریم ارائه دهد، و نه اینکه مسائلی را حل و فصل کند که الهی‌دانان هنوز نتوانسته‌اند به‌طور کامل روشن سازند. در نتیجه، عقایدی که آزادانه در مدارس کاتولیک در باره کسی که در کلیسای مقدس برترین جایگاه را پس از مسیح اشغال می‌کند و تا این حد به ما نزدیک است ارائه می‌گردد، مشروع باقی می‌مانند.

۲- نقش مریم فرخنده در تدبیر نجات
مادر مسیح موعود در عهدعتیق
۵۵- کتب مقدس عهدعتیق و عهدجدید، و نیز سنت مکرم، نقش مادر نجات‌دهنده را در تدبیر نجات هر چه بیشتر روشن می‌سازند و آن را برای سیر و نظاره ما ارائه می‌دهند. کتاب‌های عهدعتیق به شرح تاریخ نجات و آمادگی تدریجی برای ورود مسیح به جهان می‌پردازد. این اسناد اولیه، آن گونه که در کلیسا قرائت می‌شود و در پرتو مکاشفه متأخر و کامل درک می‌گردد، به‌تدریج چهره آن زن، یعنی مادر نجات‌دهنده را در نوری کامل‌تر ظاهر می‌سازد. وقتی والدین نخستین ما در گناه افتادند، به ایشان وعده پیروزی بر مار داده شد؛ در پرتو این نکته است که چهره مادر نجات‌دهنده به شکلی نبوتی ترسیم شده است (ر.ک. پید ۳:‏۱۵). همچنین وی، یعنی ”باکره“، آبستن شده، پسری خواهد زایید که او را عمانوئیل خواهند نامید (ر.ک. اش ۷:‏۱۴؛ نیز ر.ک. میک ۵:‏۲-‏۳؛ مت ۱:‏۲۲-‏۲۳). او در میان فروتنان و مسکینان خداوند جایگاه نخست را دارد، در میان افرادی که با اعتماد از او انتظار نجات را دارند و آن را دریافت می‌کنند. و بالاخره، پس از انتظاری طولانی برای وعده، از طریق او، این برترین دختر صهیون است که زمان‌ها به کمال می‌رسند و تدبیر جدید برقرار می‌گردد، یعنی آن هنگام که پسر خدا از او طبیعت انسانی دریافت می‌دارد تا انسان را به‌واسطه رازهای بدنش رهایی دهد.

مریم به‌هنگام اعلام خبر آبستنی
۵۶- اما پدر رحمت‌ها چنین مقدر داشت که تجسم پس از آن صورت گیرد که این مادر از پیش تعیین‌شده آن را بپذیرد؛ بدینسان، همان گونه که یک زن در عمل موت نقش داشت، یک زن نیز می‌بایست در عمل حیات نقش داشته باشد. این امر به شکلی استثنایی در خصوص مادر عیسی صدق می‌کند که حیات را به جهان داد، همان حیاتی که همه چیز را تازه می‌سازد؛ او از جانب خدا به عطاهایی مجهز شد که برای چنین وظیفه خطیری ضروری بود. در نتیجه، جای تعجب نیست که این رسم نزد پدران مقدس برقرار گشت که مادر خدا را مقدس و بری از هر لکه گناه بدانند، هم‌او را که از سوی روح‌القدس سرشته شد و همچون خلقتی جدید شکل گرفت. باکره ناصره که از همان لحظه نخست بسته شدن نطفه‌اش با تقدسی شکوهمند و کاملاً بی‌همتا پوشیده شده بود، از سوی فرشته مژده‌رسان تحیت گفته شد که به امر خدا او را ”پر از فیض“ خواند (ر.ک. لو ۱:‏۲۸). او نیز به پیام‌آور آسمانی چنین پاسخ داد: ”اینک کنیز خداوندم. مرا بر حسب سخن تو واقع شود.“ (لو ۱:‏۳۸). بدینسان مریم، دختر آدم، به کلام خدا رضایت داد و مادر عیسی گردید، و بی‌آنکه گناهی او را باز دارد، اراده خدا برای نجات را با تمام دل پذیرفت، و خود را همچون کنیز خداوند به‌طور کامل به شخص پسر او و خدمتش تسلیم کرد تا با اتکا به او و به‌همراه او، و به‌واسطه فیض خدای قادر مطلق، راز نجات را خدمت نماید. لذا کاملاً به‌جا است که پدران مقدسْ مریم را صرفاً ابزاری منفعل در دستان خدا تلقی نکنند، بلکه بر این اعتقاد باشند که او با آزادی ایمان خود و نیز با اطاعت خویش، با خدا همکاری کرده است. در واقع، همان گونه که قدیس ایرنئوس می‌گوید، ”او با اطاعت خود برای خویشتن و برای تمامی نوع بشر، سبب نجات گردید“. همچنین بسیاری از پدران عهد باستان، همصدا با این قدیس، با کمال میل در موعظه‌های خود می‌گویند: ”آنچه که به‌واسطه نافرمانی حوا گره خورد، با اطاعت مریم گشوده شد؛ آنچه را که حوای باکره با بی‌ایمانی خود گره زد، مریم باکره با ایمان خود گشود“؛ ایشان با مقایسه مریم با حوا، او را ”مادر جمیع زندگان“ می‌خوانند و اغلب اعلام می‌دارند: ”با حوا موت آمد، با مریم حیات“.

باکره مقدس و کودکی عیسی
۵۷- این اتحاد ”مادر“ با ”پسرش“ در کار نجات، از همان لحظه بسته شدن نطفه مسیح در رحم مریم باکره تا زمان مرگ وی مشهود است؛ ابتدا آن را زمانی می‌بینیم که مریم به دیدار الیزابت می‌شتابد و از سوی او همچون ”مبارک“ تحیت گفته می‌شود، زیرا که به نجات موعود ایمان آورده بود، در همان حال که آن ”پیشرو“، یعنی یحیی، در رحم مادر خود به حرکت در آمده بود (ر.ک. لو ۱:‏۴۱-‏۴۵)؛ سپس به‌هنگام ولادت شاهد این اتحاد هستیم، آن گاه که مادر خدا پسر نخست‌زاده خود را با شادی به شبانان و مجوسیان نشان می‌دهد، پسری که زاده شدنش به‌منزله تقدیس کامل باکره بودن وی بود، نه از دست رفتن آن. پس از آن، وقتی در معبدْ قربانی مخصوص فقیران را گذرانید و پسر خود را به خداوند تقدیم کرد، در همان حال شنید که شمعون نبوت می‌کند که ”پسر“ نشانه تناقض‌گویی خواهد بود، و اینکه قلب مادرش با شمشیری سوراخ خواهد شد و بدینسان، افکار درونی بسیاری از افراد آشکار خواهد گردید (ر.ک. لو ۲:‏۳۴-‏۳۵). چون والدین عیسای خردسال او را گم کرده بودند و با اضطراب به‌دنبال او می‌گشتند، او را در معبد یافتند که در امور پدر خود مشغول بود، و ایشان سخن ”پسر“ را درک نکردند. اما مادرش همه اینها را در دل خود نگاه می‌داشت و در مورد آنها می‌اندیشید (ر.ک. لو ۲:‏۴۱-‏۵۱).

باکره مقدس و خدمت عمومی عیسی
۵۸- در طول زندگی عمومی عیسی، مادر او به‌طور خاص و از همان آغاز در صحنه ظاهر می‌شود، آن هنگام که در عروسی قانای جلیل دچار دلسوزی شد، و با شفاعت خود، سبب شد که عیسی، آن مسیح موعود، معجزات خود را افتتاح کند (ر.ک. یو ۲:‏۱-‏۱۱). در جریان موعظات عیسی، وی سخنانی را دریافت کرد که پسرش توسط آنها، ملکوت را در فراسوی ملاحظات و پیوندهای خون و جسم قرار داد، و آنانی را مبارک خواند که کلام خدا را می‌شنوند و رعایت می‌کنند (ر.ک. مر ۳:‏۳۵ و موازی‌ها، و لو ۱۱:‏۲۷-‏۲۸)، کاری که وی خودْ وفادارانه انجام می‌داد (ر.ک. لو ۲:‏۱۹ و ۵۱). بدینسان، باکره فرخنده در سفر ایمان خود پیش می‌رفت و اتحاد خود را با پسرش وفادارانه نگاه می‌داشت، حتی تا پای صلیب که در آنجا، او بر حسب تقدیرالهی، ایستاده بود (ر.ک. یو ۱۹:‏۲۵)، و با بی‌رحمی با پسر یگانه‌اش رنج کشید، و با قلبی مادرانه در قربانی‌اش شریک شد، و رضایت پرمهر خود را به ذبح شدن این قربانی که از بدن او زاده شده بود نثار کرد، تا سرانجام، از سوی همان مسیحْ عیسی که بر روی صلیب در حال جان دادن بود، با این کلمات، همچون مادر به آن شاگرد داده شود: ”ای زن، اینک پسر تو“ (ر.ک. یو ۱۹:‏۲۶-‏۲۷).

باکره مقدس پس از صعود
۵۹- اما چون خدا را پسند آمد که راز نجات انسان‌ها را تنها در ساعتی آشکار سازد که روح‌القدس موعود مسیح را فرو ریزد، رسولان را می‌بینیم که پیش از روز پنطیکاست، ”با زنان و مریم، مادر عیسی، و برادران او، به یکدل در عبادت و دعا مواظب می‌بودند“ (اع ۱:‏۱۴)؛ و مریم را می‌بینیم که او نیز با دعاهای خود عطیه روح‌القدس را می‌طلبید، همان روح‌القدس که به‌هنگام اعلام خبر آبستنی، وی را زیر سایه خود گرفته بود. و سرانجام، باکره مطهر که از جانب خدا از هر آلودگی به خطای اولیه مصون نگاه داشته شده بود، چون جریان زندگی زمینی خود را به پایان رسانید، در بدن و روح خود به آسمان بالا برده شد، و از سوی خداوند همچون ملکه عالم هستی رفعت یافت، تا به این طریق، به شکلی کامل‌تر با پسر خود همخوان گردد، پسری که خداوند خداوندان (ر.ک. مکا ۱۹:‏۱۶) و پیروز بر گناه و مرگ است.

۳- باکره فرخنده و کلیسا
مریم، کنیز خداوند
۶۰- مطابق کلام رسول مسیح، واسط یا میانجی ما واحد است: ”زیرا خدا واحد است، و در میان خدا و انسان یک متوسطی است، یعنی انسانی که مسیحْ عیسی باشد که خود را در راه همه فدا داد.“ (۱-تیمو ۲:‏۵-‏۶). اما نقش مادرانه مریم در قبال انسان‌ها به هیچ وجه مانع چنین وساطت بی‌همتای مسیح نیست و از آن نیز نمی‌کاهد، بلکه بر عکس، برتری آن را آشکار می‌سازد.
زیرا هر تأثیر نجات‌بخشی از سوی باکره فرخنده بر انسان‌ها ریشه در ترتیب کاملاً رایگان خدا دارد: این تأثیر زاده ضرورتی عینی نیست، بلکه از وفور شایستگی‌های مسیح ناشی می‌گردد؛ تکیه آن بر وساطت او است و در هر چیز به آن متکی است و تمام قوت خود را از آن اخذ می‌کند. این امر از هیچ رو مانع اتحاد بلافصل ایمانداران با مسیح نمی‌گردد، بلکه بر عکس به آن یاری می‌رساند.

۶۱- باکره فرخنده در بطن طرح تجسم کلمه، از ازل مقدر شده بود تا مادر خدا باشد؛ او طبق تمهیدات مشیت الهی، بر روی زمین مادر مکرم نجات‌دهنده الهی بود، و همچون خدمتگزار فروتن خداوند، به شکلی کاملاً بی‌همتا به‌طور کامل در کار او شریک بود. او به مسیح آبستن شد، او را به دنیا آورد، خوراک داد، در معبد به پدرش تقدیم نمود، و با پسر خود که بر روی صلیب جان می‌سپرد رنج کشید؛ به این ترتیب، به‌واسطه اطاعت، ایمان، امید، و محبت وافر خود به شکلی کاملاً بی‌نظیر با کار نجات‌دهنده همکاری کرد تا روح انسان‌ها حیاتی فوق طبیعی دریافت دارد. از این رو است که او در ترتیب فیض، مادر ما شده است.

۶۲- این مادر بودن مریم در ترتیب فیض، از زمان رضایتی که وفادارانه به‌هنگام اعلام خبر آبستنی داد و آن را بدون تزلزل در پای صلیب حفظ کرد، تا زمان به اوج رسیدن همه برگزیدگان، بدون وقفه ادامه می‌یابد. در واقع، پس از عروج او به آسمان، نقش او در نجات توقف نپذیرفته است: او با شفاعت مکرر خود، عطاهایی را برای ما به دست می‌آورد که نجات ابدی ما را تضمین می‌کند. محبت مادرانه او سبب می‌شود که به برادران پسرش توجه داشته باشد، برادرانی که سفر روحانی‌شان به پایان نرسیده یا اینکه درگیر خطرات و آزمایشها می‌باشند، تا آن زمان که به وطن فرخنده خود برسند. به همین دلیل، باکره خجسته در کلیسا با عناوینی چون مدافع، یاور، مددکار، و شفیع مورد خطاب قرار می‌گیرد. اما هیچیک از اینها به شکلی استنباط می‌شود که حرمت و اثربخشی شفیع واحد، یعنی مسیح، نه خدشه‌دار می‌گردد و نه چیزی به آن افزوده می‌شود.
در واقع، هیچ مخلوقی هرگز نمی‌تواند هم‌سطح با ”کلمه“ تجسم‌یافته و نجات‌دهنده قرار گیرد. اما درست همان گونه که کهانت مسیح به شکل‌های گوناگون چه از سوی خادمین و چه از سوی قوم وفادار مورد شراکت قرار می‌گیرد، و درست همان گونه که نیکویی بی‌همتای خدا به‌طور واقعی و به اَشکال مختلف بر مخلوقات افاضه می‌گردد، به همان شکل نیز میانجیگری واحد نجات‌دهنده سبب حذف همکاری مخلوقات نمی‌گردد، بلکه بر عکس، این همکاری را در وابستگی به آن منبع واحد بر می‌انگیزد.
کلیسا این نقش وابسته مریم را بدون هیچ تردیدی اعلام می‌نماید، پیوسته آن را تجربه می‌کند، و آن را به مؤمنین توصیه می‌نماید، تا این تکیه‌گاه و این امداد مادرانه ایشان را یاری دهد که بیش از پیش به شفیع و نجات‌دهنده متوسل شوند.

مریم، الگوی کلیسا
۶۳- همچنین باکره خجسته به‌واسطه عطیه و وظیفه مادری که سبب پیوند او با پسرش، یعنی نجات‌دهنده، می‌شود، و به‌واسطه الطاف و وظایف خاصی که به او تعلق دارند، در اتحادی صمیمی با کلیسا به سر می‌برد: بر اساس تعالیم قدیس آمبروز، مادر خدا در ترتیب ایمان، الگوی کلیسا در زمینه محبت و اتحاد کامل با مسیح می‌باشد. در واقع، در راز کلیسا، کلیسایی که آن نیز به‌حق عنوان مادر و باکره را دریافت می‌دارد، مریم باکره و فرخنده جایگاه نخست را دارد، و به شکلی برجسته و خاص، الگویی از باکره و مادر بودن را ارائه می‌دهد، زیرا او در ایمان و در اطاعت خود پسر پدر را بر روی زمین به دنیا آورد، بی‌آنکه مردی را شناخته باشد، و در حالی که با روح‌القدس احاطه شده بود، همچون حوایی جدید، نه به مار قدیم، بلکه به فرشته خدا ایمانی را عرضه داشت که هیچ چیز آن را تغییر نمی‌دهد. او پسر را به دنیا آورد، پسری که خدا او را نخست‌زاده در میان برادران بسیار ساخته است (روم ۸:‏۲۹)، یعنی در میان ایماندارانی که باکره فرخنده در زایش و تربیت آنان با محبتی مادرانه همکاری می‌کند.

۶۴- کلیسا در تقدس رازگونه مریم باکره سیر و نظاره می‌کند، به محبت او اقتدا می‌نماید، و وفادارانه اراده پدر را به‌جا می‌آورد؛ بدینسان، کلیسا نیزبه نوبه خود و به‌واسطه کلام خدا که آن را با ایمان می‌پذیرد، تبدیل می‌شود به مادر. کلیسا با موعظه و از طریق تعمید، پسرانی را که نطفه‌شان را روح‌القدس بسته، برای حیاتی جدید به دنیا می‌آورد، پسرانی که از خدا زاده شده‌اند. کلیسا نیز باکره است، زیرا وفاداری خود را به داماد نثار کرده است، وفاداری‌ای که آن را کامل و خالص نگاه می‌دارد. کلیسا با اقتدا به مادر خداوندش، و به‌ قدرت روح‌القدس، ایمانی کامل، امیدی راسخ، و محبتی صادقانه را در خلوصی مبتنی بر باکره بودن حفظ می‌کند.

فضائل مریم، الگوی کلیسا
۶۵- اما با اینکه کلیسا در شخص باکره خجسته از هم‌اکنون به کمالی رسیده که آن را بی‌لکه و بی‌چین می‌سازد (ر.ک. افس ۵:‏۲۷)، اما مؤمنین هنوز نیاز دارند در جهت رشد در تقدس به‌واسطه غلبه بر گناه تلاش کنند؛ به همین دلیل است که ایشان چشمان خود را به سوی مریم بر می‌افرازند که الگوی فضائلی است که بر کل جامعه برگزیدگان می‌تابد. کلیسا از طریق تأمل و دعا در باره مریم که او را در پرتو ”کلمه‌ای“ سیر و نظاره می‌کند که انسان شد، با احترام در راز متعالی تجسم بیشتر نفوذ می‌کند و پیوسته بیشتر شبیه داماد خود می‌گردد. مریم که به شکلی تنگاتنگ در تاریخ نجات حضور دارد، مهم‌ترین اصول ایمان را به‌نوعی در خود گرد می‌آورد و منعکس می‌سازد و مؤمنین را به سوی پسر خود و قربانی‌اش، و نیز به محبت پدر فرا می‌خواند. این کار را زمانی انجام می‌دهد که در باره او موعظه می‌شود و مورد تکریم قرار می‌گیرد. کلیسا نیز به نوبه خود طالب جلال مسیح است، و به همین دلیل، از طریق رشد دائمی در ایمان و امید و محبت، خود را بیش از پیش شبیه الگوی عظیم خود می‌سازد، و در همه چیز طالب اراده خدا و انجام آن می‌باشد. از همین رو، کلیسا در جریان اجرای رسالت خود، به‌حق به کسی چشم می‌دوزد که مسیح را تولید کرد، مسیح را که نطفه‌اش با قدرت روح‌القدس بسته شد و از باکره به دنیا آمد، دقیقاً به این دلیل که به‌واسطه کلیسا در دل مؤمنین زاده شود و رشد کند. مریم باکره به‌واسطه زندگی خویش الگوی این محبت مادرانه بوده است، محبتی که باید همه آنانی را انگیزش دهد که با شراکت در مأموریت رسولی کلیسا، در جهت تجدید حیات انسان‌ها تلاش می‌کنند.

۴- آیین تکریم باکره فرخنده در کلیسا
ماهیت و بنیاد آیین تکریم باکره مقدس
۶۶- مریم در مقام مادر مقدس خدا، به‌واسطه فیض الهی، به مقامی پایین‌تر از پسرش و بالاتر از جمیع فرشتگان و همه انسان‌ها رفعت یافت و در رازهای مسیح حضور دارد؛ به همین دلیل، به‌واسطه آیینی خاص، به شکلی مشروع در کلیسا مورد تکریم قرار می‌گیرد. از این رو، از دورترین زمان‌ها، باکره فرخنده با عنوان ”مادر خدا“ مورد تکریم بوده است؛ و مؤمنین تحت محافظت او پناه می‌گیرند، و او را در خطرات و نیازهای خود صدا می‌زنند. خصوصاً از زمان شورای افسس به بعد، آیین تکریم مریم نزد قوم خدا به شکل احترام و محبت و دعا و اقتدا رشد چشمگیری یافت، و بدینسان گفتار نبوتی خودِ او تحقق یافت که می‌فرماید: ”از کنون تمامی طبقات مرا مبارک خواهند خواند، زیرا آن قادر به من کارهای عظیم کرده است.“ (لو ۱:‏۴۸-‏۴۹). این آیین تکریم آن گونه که همیشه در کلیسا وجود داشته است، خصوصیتی کاملاً خاص دارد؛ این تکریم گرچه اساساً با آیین پرستشی که به ”کلمه“ تجسم‌یافته و نیز به پدر و روح‌القدس تقدیم می‌شود، تفاوت دارد، اما کاملاً به‌جا است که انجام شود. در واقع، شکل‌های گوناگون دعا خطاب به باکره مقدس که کلیسا تأیید کرده و آنها را در محدوده اصول اعتقادی درست نگاه داشته، و نیز با رعایت شرایط زمان و مکان، خلق و خو و خصائل مؤمنین، به گونه‌ای عمل می‌کنند که پسر خدا از طریق حرمتی که مادرش دریافت می‌دارد، به شکلی شایسته مورد تصدیق و محبت قرار گیرد و جلال یابد و احکامش اطاعت شود، زیرا همه چیز برای پسر وجود دارد (ر.ک. کول ۱:‏۱۵-‏‏۱۶) و پدر ابدی را پسند آمد که ”تمامی پُری در او ساکن شود“ (کول ۱:‏۱۹).

روح موعظه و آیین تکریم باکره مقدس
۶۷- این شورای مقدس این آموزه کاتولیک را رسماً تعلیم می‌دهد. در عین حال، همه فرزندان کلیسا را تشویق می‌کند تا در این آیین، خصوصاً آیین نیایشی، در قبال باکره فرخنده سخاوتمندانه شراکت کنند، و برای رسوم و اعمال مذهبی برای او اهمیت قائل شوند، رسوم و اعمالی که مقام رسمی تعلیمی در طول قرن‌ها توصیه کرده است؛ این شورا توصیه می‌کند که همه قواعدی را که در گذشته در زمینه آیینهای مربوط به تصاویر مسیح، باکره فرخنده، و مقدسین مرسوم بوده، به شکلی مذهبی حفظ کنند. شورا قویاً علمای الهی و آنانی را که کلام خدا را حمل می‌کنند اندرز می‌دهد تا هرگاه که حرمت بی‌همتای مادر خدا مطرح باشد، با نهایت دقت از هر گونه افراط نادرست و نیز تنگ‌نظری تفریطی اجتناب کنند. مطالعه کتاب‌مقدس، نوشته‌های پدران و علمای الهی، و نیز آیینهای نیایشی کلیسا، تحت هدایت مقام رسمی تعلیمی، باید به ایشان کمک کند تا نقش و امتیازات باکره فرخنده را در پرتوی درست قرار دهند، نقش و امتیازاتی که همیشه معطوف به مسیح، سرچشمه راستی کامل، قدوسیت و دینداری است. ایشان باید با دقت مراقب هر سخن یا هر حرکتی باشند که ممکن است برادران جداشده ما یا هر کس دیگری را در خصوص تعلیم درست کلیسا به اشتباه بیندازد. مؤمنین باید به یاد داشته باشند که عبادت راستین مطلقاً مبتنی بر حرکتی عقیم و زودگذر در زمینه احساسات، و نیز زودباوری عبث نیست؛ عبادت راستین از ایمانی واقعی بر می‌خیزد که ما را به تصدیق حرمت والای مادر خدا هدایت می‌کند، و ما را بر آن می‌دارد تا این مادر را با محبتی فرزندگونه دوست بداریم، و به فضائل او اقتدا نماییم.

۵- مریم، نشان امیدی مطمئن و تسلی برای قوم خدا که بر روی زمین در سفر است
۶۸- اما مادر عیسی درست همان گونه که هم‌اکنون جسماً و روحاً در آسمان جلال یافته، تصویری است از کلیسا و نیز افتتاح‌کننده آن به‌هنگام تکاملش در عصر آینده؛ او همچنین بر روی زمین، در انتظار فرا رسیدن روز خداوند (ر.ک. ۲-پطر ۳:‏۱۰)، از هم‌اکنون همچون نشانی از امیدی مطمئن و تسلی، در برابر قوم خدا که در سفر است، می‌درخشد.

۶۹- این شورای مقدس بسیار شادی می‌کند و تسلی می‌یابد از این واقعیت که در میان برادران جداشده ما، کم نیستند کسانی که به مادر خداوند و نجات‌دهنده ما، اکرامی را که شایسته است به او نثار می‌کنند، خصوصاً در میان کلیساهای شرق که با اشتیاقی وافر و روحی سرسپرده به سوی مادر خدا و همیشه باکره می‌روند تا تکریم خود را به او تقدیم دارند. همه مسیحیان باید با استغاثه‌های مؤکد، مادر خدا و انسان‌ها را مخاطب قرار دهند، تا او پس از آنکه کلیسای مولود را با دعاهای خود پشتیبانی کرد، اکنون نیز که در آسمان برتر از همه خجستگان و فرشتگان قرار گرفته، در مشارکت با جمیع مقدسین، به شفاعت خود نزد پسرش ادامه دهد، تا آن زمان که همه خانواده‌های قوم‌ها، خواه نام زیبای مسیحی را بر خود داشته باشند و خواه هنوز نجات‌دهنده خود را نشناخته باشند، سرانجام با شادی در صلح و صفا، به شکل قوم واحد خدا گرد آیند و تقدیس اقدس و تقسیم‌ناپذیر جلال یابد.

کل این نکات و هر یک از آنها که در این منشور امر شده، مورد رضایت پدران شورا قرار گرفته‌اند. و ما، به‌واسطه قدرت رسولی که از مسیح دریافت داشته‌ایم، در اتحاد با پدران مکرم، آنها را در روح‌القدس تصویب، تأیید، و امر می‌کنیم، و مقرر می‌داریم که آنچه بدینسان در شورا به تصویب رسیده، برای جلال خدا انتشار یابد.

رُم، در کلیسای حضرت پطرس، ۲۱ نوامبر ۱۹۶۴.
من، پُل، اسقف کلیسای کاتولیک.
(امضای پدران در پی می‌آید)

Thursday, October 10, 2013

payam 514



سلام دوستان عزیز,
باز هم با یک پیام دیگر کلیسا خودمان در تهران در خدمت شما هستیم، در این ایام آخر سال ایین کلیسأی، که چهار هفته در کلیسای کلدانی ما تعمق می‌کنیم روی راز کلیسا که به کمال تقدس، توسط روح القدس خواهد رسید و در صمیمیت و اتحاد با مسیح همه با هم در جلال زندگی‌ خواهیم کرد.
این است امیدی که تمام روز‌های سخت و تاریکی‌ را روشن می‌کند، به شرط اینکه در ایمان بمانیم و همیشه اسم عیسی مسیح، رستاخیز شده و نزد پدر به جلال رسیده را یاد آوری کنیم با این ایمان که او خود قول داده است  " من اگر از زمین بلند کرده شوم، همه را به سوی خود خواهم کشید " یوحنا باب ۱۲ آیه‌ ۳۲
اما از نظر شما چگونه عیسی مسیح، که نزد پدر به جلال رسیده تک تک ما را به سوی خود می‌کشاند؟

در جواب میتوانیم بگوییم که همیشه به ما تذکر میدهد که از گناه دوری کنیم و زندگی‌ خودمان را دگرگون سازیم و از او طلب بخشش بکنیم.
علاوه بر این، مخصوصا با کتاب انجیل، اگر در ارتباط با اتفاقت زندگی‌ خود آنرا بخوانیم، کم کم، صورت پر جلال مسیح را در چشم ما متجلی  خواهد شد و این دو جهت، یعنی‌ دوری کردن از گناه و تماشا بر راز عیسی، اینها در قلب ما کار روح القدس می‌باشد,پس هر روز او را بطلبیم که کم کم همراه با کلیسا، در این ایام  بیشتر به  جلال برسیم , مخصوصا، جهت آنانی‌ که به خاطر ایمانشان در رنج و ناراحتی‌ به سر میبرند دعا کنیم 














Wednesday, September 4, 2013

روح القدس و تکلم به زبان ها: (بخش اول)


اعمال رسولان باب ۲ آیه‌ ۴ و ۱۱ 
چون خیلی‌‌ها درباره این موضوع سوال مطرح کرده اند، می‌خواهیم با هم با دقت کتاب مقدس را درباره این موضوع مطالعه کنیم،
هنگامی که گروه کامل شاگردان عیسی، با وجد و شادی به زبان‌های مختلف صحبت میکنند، کسانی‌ که آنها را نظاره میکنند، نمیتوانند درک کنند که این عطای روح القدس می‌باشد، چرا که عقیده دارند که از زمان تبعید یهودیان به بابیل، آسمان بسته شده و دیگر روح القدس به کسی‌ عطا نمی‌شود، به عنوان نمونه، در اعمال رسولان، این جمله شاگردان یحی‌ تعمید دهنده را در شهر افسوس یاد آوری می‌کنیم که پولس طبق ترجمه تحت الّفظی این جمله گفته شده: " ما نشنیدیم که روح القدس هست" 
( اعمال رسولان باب ۱۹ آیه‌ ۲)
برای اینکه بهتر بفهمیم موضوع چیست باید عهد قدیم را بررسی کنیم و ببینیم، طبق سنت قدیم یهودیان، چگونه اینها عهد قدیم را در زمان عیسی توضیح می‌دادند.
در عهد قدیم میبینیم که ابراهیم پیغمبر بود و روح القدس بر او نازل شده بود
 ( افرینش باب ۲۰ آیه‌ ۷) 
و همچنین بر نسل پر از ایمانی‌ که از او به وجود آماده بود
 ( مزمور باب ۱۰۵ آیه‌ ۶ و ۱۵ )
به تدریج میبینیم که به خاطر گناهان قوم، حضور روح القدس کمرنگ و کمرنگ تر میشود.
( اول سموییل باب ۳ آیه‌ ۱)
البته در این زمانی‌ گروهی به وجود مییند که رفتار عجیبی‌ انجام میدهند و فعالیت پیغمبری را به صورت شغل خود در اوررده اند
 ( اول سموئیل باب ۱۰ آیه‌ ۵ تا ۷ و باب ۱۹ آیه‌ ۲۰)
در اینجا باید یاد آوری کرد که به مانند روز پنجاهه اینها نیز با زبان‌های تعجب آور صحبت میکنند
 ( اعداد باب ۱۱ آیه‌ ۲۵ تا ۲۹و اول سموئیل باب ۱۰ آیه‌ ۵ و ۶، پادشاهان باب ۲۲ آیه‌ ۱۰ )
و موسی‌ که پیامبر بزرگی‌ بوده و نشانه روح القدس در میان قوم خویش بوده است ( تثنیّه باب ۳۴ آیه‌ ۱۰ ) و خدا به او قول میدهد که یک جانشین مثل او خواهد فرستد ( تثنیّه باب ۱۸ آیه‌ ۱۸) که مسیحیان اولیه عیسی را به عنوان آن پیامبر بزرگ که از پیش اعلام شده و کاملا پر از روح القدس بوده است میشناختند
 ( اعمال باب ۳ آیه‌ ۲۱ تا ۲۳ )
علیرغم این نجات که از راه موسی‌ به قوم داده شده بود، قوم خدا بعد از عهدی که در کوه سینا بسته شد، بت پرستی‌ کردند و در نتیه روح القدس فقط به ۷۲ پیر قوم همراه با موسی‌،داده شد و فقط آنها این عطای آسمانی را داشتند و شروع به نبوت کردند ولی‌ این عطا برای یک زمان محدود بود و دیگر ادامه پیدا نکرد
 ( اعداد باب ۱۱ آیه‌ ۲۴ تا ۲۹ )
اما چون گناه و بت پرستی‌ عمیقتر شده است، باز تدریجا، تعداد پیامبران بر طبق ناله الیاس در زمان فرار او به  کوه حریب  خیلی‌ کم میشود


"... به جهت یهوه، خدای لشکر ها، غیرت عظیمی‌ دارم زیرا که بنی‌ اسرأییل عهد تو را ترک نموده‌، ذبح‌های تو را منهدم ساخته و انبیأی تو را به شمشیر کشته اند، و من به تنهایی باقی‌ مانده‌ام و قصد هلاکت جان من نیز دارند "
 ( اول پادشاهان باب ۱۹ آیه‌ ۱۰)
علاوه بر این پیامبران دروغین نیز افراد و پادشاهان را گمراه میکنند ( اول پادشاهان باب ۲۲ آیه‌ ۵ تا ۱۲ ) و در اینجا به جای روح القدس در واقع روح پلید، در آنها صحبت و عمل می‌کند، پس کم کم باید بیشتر تشخیص داد که نبوت از کجا میاید ( تثنیّه باب ۱۸ آیه‌ ۲۱ تا ۲۲ ) همانطور که پولس رسول بعدا خواهد گفت.
درست قبل از زمان تبعید، خدا از راه ارمیا نبی اعلام می‌کند : " انبیا باد میشوند و کلام در ایشان نیست پس به ایشان چنین واقع خواهد شد "
 ( ارمیا باب ۵ آیه‌ ۱۳)
و روح دروغین، کوشش می‌کند تا بد بختی و خرابی‌ را بر قوم برگزیده نازل کند
 ( اول پادشاهان باب ۲۲ آیه‌ ۲۳) 
از این پس تا ایام تبعید، پیامبران بسیار کم و مشخص میباشند که اغلب توسط مردمان تعقیب و اخراج میشوند ، همانطوری که خود عیسی نیز یاد آوری کرده
 ( متی باب ۲۳ آیه‌ ۳۵ تا ۳۶ )
اثرات بت پرستی‌ کم کم پیدا شده، یعنی‌ تبعید و دور از سرزمین موعود و بسته شدن آسمان ، سکوت کامل خدا و عدم وجود هر نوع نبوتی، از نشانه‌های آن می‌باشد: " آیات خود را نمی‌بینیم و دیگر هیچ نبی نیست و در میان ما کسی‌ نیست که بداند تا به کی‌ خواهد بود" 
( مزمور ۷۴ آیه‌ ۹ )
در اینجا میتوانیم سرچشمه نا امیدی شاگردان یحی‌ تعمید دهنده را که قبلان یاد آوری کردیم را درک کنیم، در واقع سنت یهود تاکید می‌کند که بعد از تبعید، حاکمان قوم برگزیده و کتاب‌های آنها، بازتاب بیرنگ و ضعیف کلام پر قدرت پیامبران قدیم که پر از روح القدس میبودند، می‌باشد.
با این همه، همانطور که یاد آوری کردیم، خدا به موسی‌ قول داده بود که یک جانشین پر از روح القدس مثل او خواهد فرستاد و از آن پس، قوم برگزیده با امید، یاد آوری میکردند که خدا وفادار می‌باشد، یوئیل نبی نیز به صورت کاملا روشن اعلام کرده بود که خدا به قوم خویش که در تبعید ، از گناه پاک شده، بخشش و برکت خواهد داد و آن وقت آن مسیح موعود به عنوان پادشاه و خادم، مانند داوود خواهد آمد و بر او روح القدس کاملا خواهد ماند
 ( نبوت اشعیا باب ۱۱ آیه‌ ۱ و باب ۲۴ آیه‌ ۱، باب ۶۱ آیه‌ ۱ و ۲ )
اینگونه آخرین مرحله از نجات افتتاح خواهد شد و او که میاید نه فقط پر از روح القدس خواهد بود، بلکه توسط او همان روح به همه داده خواهد شد.

این موضوع را در آینده در عهد جدید نیز برسی‌ و مطالعه می‌کنیم .

در دعا با هم 


کشیش پطرس

Tuesday, July 30, 2013

payam 512


در این ایام، یکی‌ از دوستان، از ما پرسیده بودند: " درباره خدا چه فکر می‌کنید؟" و من جواب دادم که درباره خدا فکر نمیکنم بلکه کوشش می‌کنم که به او ایمان داشته باشم. و شما نیز میتوانید این جواب را در فیسبوک ما پیدا کنید، اما با خواندن این شماره پیام، حتما خواهید فهمید که فکر کردن درباره خدا، مساله فلسفی‌ می‌باشد که با افکار بلند پرواز ممکن است شخص به عقیده یا عقاید مختلف درباره خدا و وجود خدا برسد، البته این کوشش انسان، درباره فهمیدن سوالات عمیق و اصلی وجود ما و وجود دنیا پر معنی‌ می‌باشد و به این فکر و این کوشش باید احترام گذشت، اما ایمان به کسی‌، خیلی‌ فرق میکند، دلیل ایمان دارم به خدا، اصولاً این می‌باشد که به او اطمینان دارم، و کوشش می‌کنم که با او در صمیمیت زندگی‌ کنم چون خود او خواست با من یا بهتر بگویم با ما، با قوم خود، تماس گرفته و سخن بگوید و توسط روح القدس هر روز در قلب ما انسان ها، کار می‌کند که او را بهتر بشناسیم و در اتحاد با او زندگی‌ کنیم، هر روز به دعوت او با ایمان بگوییم امین.








آشنایی با پاپ فرانسیس



روزی یکی‌ از ما پرسیده بود که آیا با پاپ فرانسیس که تازه انتخاب شده است آشنایی داریم؟

وقت آن رسیده است که در این ایام که ایشان برای جشن جوانان به کشور برزیل رفته اند با ایشان بهتر آشنا شویم:

ایشان در سال ۱۹۳۶ در کشور آرژانتین به دنیا آمدند، و سپاس به گروه همراهان مسیح پیوست تا به صورت جدی و عمیق درس الهیات را بخوانند و در این راه به مقام اسقفی رسیده اند، ولی‌ اسقفی که بسیار ساده زندگی‌ میکرد و حتی در ساختمان مخصوص اسقفان نیز سکونت نداشتند بلکه یک خانه خیلی‌ ساده و فقیرانه داشتند و در شهر با مترو و وسایل عمومی‌ مثل سایر مردم رفت و آمد میکردند و در یک رستوران ساده و کوچک غذا میخوردند، به مردم و مخصوصا به فقرا بسیار توجه داشتند و سعی‌ میکردند هر چه بیشتر به مردم نزدیک شوند.
در ماه مارس، همانطور که میدانید پاپ بندیکیت شانزدهم به دلیل کسالت و ضعف استعفا داده که البته حرکت بسیار خوبی‌ به نظر میامد، پس از آن کاردینال‌ها جمع شدند که کس دیگری را به عنوان اسقف رم انتخاب کنند که در آن زمان این اسقف آرژانتینی نظر خود را درباره کلیسا و ماموریات آن اینگونه بیان کرد:
"سخنرانی کاردینال جورج ماریو برگوگلیو پیش از جلسۀ محرمانۀ انتخاب پاپ

در طول همایشهایی که پیش از تشکیل جلسۀ محرمانه برای انتخاب پاپ برگزار شد، کاردینال جورج ماریو برگوگلیو سخنرانی چشمگیری در حضور برادران کاردینال خود انجام داد. سپس نسخۀ دستخط آن را به کاردینال کوبایی، جـِیمی اورتگا تقدیم کرد و او آن را با اجازۀ وی، علنی ساخت.

به تبشیر اشاره شد. این دلیل وجودی کلیسا است. «شادی شیرین و تسلی‌بخش بشارت را حفظ کنیم» (پاپ پل ششم). این همان عیسی مسیح است که از درون، ما را به این سمت سوق می‌دهد.
۱- تبشیر مستلزم غیرتی رسولی است.
تبشیر مستلزم این است که کلیسا آزاد باشد تا از خود بیرون آید. کلیسا فراخوانده شده تا از خود بیرون آید تا به اقصا برود، نه تنها اقصای جغرافیایی، بلکه همچنین به اقصای زندگیها، یعنی به هر جا که سرّ گناه هست، درد، بی‌عدالتی، جهل و نفرت مذهبی و فکری هست، هر جا که همه نوع مصیبت هست.

۲- وقتی کلیسا از خود بیرون نمی‌آید تا بشارت دهد، تبدیل می‌شود به نقطۀ مرجع خود و در نتیجه، بیمار می‌گردد (ر.ک. زنی که در انجیل بر خود خم شده بود). بیماریهایی که در طول زمان، در نهادهای کلیسایی بروز می‌کنند، ریشه در این مرجعیت خویش دارد، که نوعی خودشیفتگی الاهیاتی است.
در کتاب مکاشفه، عیسی می‌فرماید که بر در ایستاده، در را می‌کوبد. مشخص است که این آیه به این واقعیت اشاره دارد که او از بیرون، در را می‌کوبد تا بتواند داخل شود... اما من به لحظاتی می‌اندیشم که عیسی در را از داخل می‌کوبد تا به او اجازه دهیم بیرون بیاید. کلیسایی که مرجعِ خودش است، می‌کوشد عیسی مسیح را در داخل خود نگاه دارد و اجازه ندهد خارج شود.

۳- کلیسا وقتی مرجع خودش می‌شود، بی‌آنکه بداند، بر این باور است که نوری دارد که مخصوص خودش می‌باشد؛ چنین کلیسایی mysterium lunae را نادیده می‌گیرد و در نتیجه، منجر به بیماری چنان وخیمی می‌گردد که همان دنیایی بودن روحانی است (به گفتۀ هانری دو لوباک، این بدترین بیماری‌ای است که می‌تواند در کلیسا بروز کند). این امر منتهی می‌شود به زندگی کردن برای جلال دادن یکدیگر.
به بیانی ساده‌تر، دو تصویر از کلیسا هست: کلیسای بشارتی که از خود بیرون می‌آید، «Dei Verbum religiose audiens et fidenter proclamans» یا کلیسای دنیوی که در خود فرو می‌رود، و نیز از خود و برای خود.
این باید ما را در خصوص تغییرات و اصلاحاتِ ممکن که برای نجات جانها ضروری هستند، روشن سازد.

۴- در خصوص پاپ بعدی: مردی لازم است که بر اساس سیر و نظاره بر عیسی مسیح و پرستش عیسی مسیح، به کلیسا کمک کند تا از خود بیرون بیاید که به اقصای زندگیها برود، به آن یاری رساند تا مادر بارور باشد، و با «شادی شیرین و تسلی‌بخش بشارت» زندگی کند."

در این متن میتوانیم بهتر تعارض فکر و هدف او را پی‌ ببریم.

سپس ایشان به عنوان پاپ انتخاب شده و در اولین ملاقاتی که از بالای بالکن با مردم که در میدان بزرگ واتیکان جمع شده بودند، خود را به صورت کاملا ساده فقط اسقف رم معرفی‌ کردند و سپس طبق ادب و رسوم قبلی‌ که میبایست به همه برکت بدهند، ابتدا از مردم خواستند که در سکوت چند دقیقه برای خود و همه دعا کنند و سپس به همه برکت دادند.

اسمی که ایشان برای خود انتخاب کردند همان فرانسیس آسیزی, قدیسی که بسیار فقیر بود و با فقرا زندگی‌ میکرد می‌باشد.

به نظر من، انتخاب ایشان بسیار خوب می‌باشد چرا که از کشوری غیر اروپایی و نسبتا فقیر میباشند، و از همان ابتدا خیلی‌ ساده زندگی‌ میکردند و بسیار ساده با مردم صحبت میکردند، ایشان در رم نیز منزل خاص و بزرگ مخصوص پاپ را قبول نکرده بلکه در ساختمان و منزل مخصوص کشیشان خارجی‌ برای خود اتاقی‌ اجاره‌ کرده اند و در میان کشیشان دیگر زندگی‌ میکنند.

ایشان بدون ترس هر وقت به شهر میروند به مردم نزدیک شده و با فروتنی کامل با مردم برخورد میکنند و مخصوصا بچه‌ها را محبت میکنند و با مردم دست میدهند

البته با همه این سادگی‌، یاد آوری میکنند که باید با جدیت و کوشش بسیار مسیح را پیروی کنیم، حتا در جمع اسقفان کشور ایتالیا به آنها یاد آوری کرد که باید نه‌ به عنوان روسا بلکه به عنوان خادمین مردم در سادگی‌ زندگی‌ کنند و به مردم توجه بیشتری داشته باشند

اولین بار که از واتیکان خارج شده در شهر رم کجا رفته؟

به دیدن زندانیها در یکی‌ از زندانهای شهر، و اولین بار که از ایتالیا بیرون آمده به جزیره‌ که در وسط دریای مدیترانه جا دارد و در آنجا خیلی‌‌ها از آفریقا کوشش میکنند که پناهنده بشوند و متأسفانه بعضی‌ها چون با قایق خیلی‌ ساده آمده بودند غرق میشدند، پس پاپ برای اینها به سادگی‌ دعا کرده و تاج گلی‌ برای یاد آوری از این کشته شدگان به دریا انداخته 

و به خاطر بی‌ توجهی‌ کشورهای توسعه یافته، که به این فقرا و بیچارگان توجه نمیکنند از خدا برایشان بخشش طلبید.

و به این کشور‌ها یاد آوری کرد که چگونه خدا از قأیین که قتل برادرش بوده ، پرسیده بود: " با برادرات چیکار کردی؟"

در کشور برزیل نیز تقاضا کردند که گروه کر مخصوص به استقبال ایشان نیاید در عوض با سرود بچه‌ها از ایشان استقبال کردند.

و در سخنرانی‌ خود از مردم برزیل تشکر کرد و گفتند که برای ورد به قلب مردم اجازه می‌خواهم به در دلهای آنها با احترام در بزنم و از ایشان اجازه بخواهم که اجازه دهند وارد شوم و این هفته با آنها زندگی‌ کنم.

برای اینکار نه طلا و نه نقره دارم، بلکه آنچه که خیلی‌ بالاتر و با ارزشتر است به من داده شده، یعنی‌ عیسی مسیح را برای شما می‌‌آورم که این آتش محبت برادرانه را که در قلب همه ما می‌سوزد، شعله ور کنیم

در خاتمه یاد آوری کنم که در کلیسای کلدانی کاتولیک ما یک پاتریارک نوین نیز انتخاب شده که خیلی‌ خوب و مفید خواهد بود و تا به حال رفتار نژاد پرستانه بعضی‌ها را محکوم کرده و گفت که ما باید نه فقط کلدانی‌ها بلکه همه را در نظر گرفته و خدمت کنیم

در نتیجه خدا را شکر کنیم.

علاوه بر این تازگی جلسهٔ همه اسقفان کلدانی ما در بغداد برپا شده تا بعضی از تصمیمات لازم را بگیرند و اسقفان جدید و جوان را برای بعضی از شهرهای عراق انتخاب کنند

آرامش مسیح بر شما باد

Wednesday, July 10, 2013

آیا وعده آمدن محمد در انجیل آمده است؟

بعضی‌‌ها می‌‌پرسند که آیا وعده آمدن محمد در انجیل آمده است؟

در جواب چند نکته را  باید یاد آوری کرد:

۱- در عهد قدیم خدا به موسی اعلام کرده بود: نبی را برای ایشان مثل تو خواهم فرستاد و کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و همین موضوع را پطرس رسول  تکرار کرده و اعلام کرد :" برای شما اولاً خدا بنده خود عیسی را برخیزانیده، فرستاد تا شما را برکت دهد به برگردانیدن هر یکی‌ از شما از گناهانش"(  اعمال باب ۳ آیه‌ ۲۶) و نیز در  تثنیّه باب ۱۸ آیه‌ ۱۸.
یاد آوری کنیم که توسط موسی،  خدا بر کوه سینا اولین عهد را با قوم خود بست، و  عیسی آن عهد را به اتمام رسانید و کامل کرد که با مصلوب شدن و رستاخیز خودآن عهد نوین و ابدی را بست.مخصوصا به خاطر  رستاخیزش ,تمام کلیساها و هر شخص مسیحی‌, ایمان دارد که عیسی مسیح، پسر خدا، و یکتا نجات دهنده ما می‌باشد. بنابراین در او است که حقیقت کامل نهفته است که بعد از او هیچ پیغمبری دیگری را منتظر نیستم که چیزی را بر این حقیقت کامل اضافه کند.
البته عیسی قبل از مصلوب شدنش به رسولان  قول داد : " من پدر را درخواست خواهم کرد و او یک پارکلیت    دیگر خواهد داد که با شما تا به ابد خواهد ماند" ( یوحنا باب ۱۴ آیه‌ ۱۶ )
 البته توضیح دهیم کلمه پارکلیتس از زبان یونانی  است و یک کلمه ترکیبی‌ است از دو کلمه پارا یعنی‌ نزد و کلئوو فعلی است به معنی درخواست کردن و دعوت کردن و این در زبان یونانی به معنای وکیل مدافع می‌باشد، اما به چه معنی در انجیل آمده است؟
در این آیه‌ که گفتیم دو موضوع داریم ، پارکلیتس دیگری ، یعنی‌ عیسی مسیح وقتی‌ با شاگردانش زندگی‌ میکرد از ایمان ایشان در برابر انتقاد کنندگان دفاع میکرد در نتیجه شاگردانش پس از او احتیاج به حمایت گر دیگری داشتند.
و علاوه بر این  تا ابد با شما خواهد بود
 یعنی‌ روشن شد که این روح القدس می‌باشد همانطور که خود عیسی جای دیگر گفته است : " پارکلیتس یعنی‌ روح القدسی که پدر در اسم من خواهد فرستاد همه چیز به شما یاد خواهد داد " ( یوحنا ۱۴ آیه‌ ۲۶)
رجوع کنید  یوحنا ۱۶ آیه‌ ۷ ، و به همه ایماندران این وکیل مدافع قدرت میدهد تا بتوانند شهادت دهند :"  هر وقت آن پارکلیتس که از طرف پدر به شما خواهم فرستاد، یعنی‌ روح راستی‌، که از پدر صادر ،میشود  خود به من شهادت خواهد داد و شما نیز به من شهادت خواهید داد ..." یوحنا ۱۵ آیه‌ ۲۶ و ۲۷
در نتیجه این همه گفتار عیسی مسیح ، مطلقاً روشن است که نه خودش و نه آن پارکلیتس  پیغمبر دیگری نبودند، این را یاد آوری می‌کنم چون در اسلام، کلمه پارکلیتس " احمد" ترجمه شده، بنابراین گویا عیسی مژده آمدن پیغمبر‌ دیگری را بعد از خود اعلام کرده بود که این نوع ترجمه و تفکر با جمله‌های مسیح درباره پارکلیتس هماهنگی‌ ندارد و اصلا جور در نمی‌آید
بنابراین یاد آوری کنم که تمام پیغمبران قدیم از ابراهیم تا یحیی تعمید دهنده آمدن مسیح را اعلام کردند و اینکه عیسی مسیح به عنوان یکتا حقیقت کامل از طرف خدای پدر فرستاده شده ،زیرا او یکتا پسر خدا می‌باشد و راز او را نمیتوانیم بدون روح القدس در کلیسا درک کنیم .

 در دعا با هم

آیا کتاب مقدس به عیسی مسیح وحی شده است؟


 

به نظر بنده این سوال نشان میدهد که، طبق سوال نویسنده عیسی، فقط یک پیغمبر بود و مثل تمام پیغمبران قبلی‌ در عهد قدیم وحی داشت و طبق این وحی کتاب را نوشته است، اما باید یاد آوری کنیم که خود عیسی هیچ کتابی‌ ننوشت ، فقط روزی روی خاک با انگشت علامت زد، طبق انجیل یوحنا:
"...اما عیسی سر به زیر افکنده، به انگشت خود بر روی زمین می‌نوشت. و چون در سوال کردن الحاح مینمودند، راست شده بدیشان گفت:" هر که از شما گناه ندارد اول بر او سنگ اندازد" و باز سر به زیر افکنده، بر زمین می‌نوشت." (باب ۸ آیه‌ ۶ تا ۹)
همانطور که روشن است، توسط مقدّسین به اسم متی، مرقس، لوقا و یوحنا، با نور روح القدس و در کلیسا و برای کلیسا و طبق سنت کلیسا، چهار انجیل نوشته شده است، چون کلیسا روح القدس یافته است که بتواند ماموریتی که عیسی مسیح به رسولان داده بود یعنی‌ مژده مسیح را اعلام کنند، این چهار انجیل پیمشان یکی‌ می‌باشد ولی‌ از دیدگاه‌های مختلف نوشته شده اند، چون راز عیسی مسیح را نمی‌توان در یک کلمه و یک دیدگاه اعلام کرد، به صورت خیلی‌ خلاصه میتوانیم حرف پطرس رسول، در روز نزول روح القدس را تکرار کنیم که اعلام کرد، عیسی پس از سه سال از ماموریتش که در آن نشانه‌های مختلف کلام خود را ثابت کرد و بعد بر روی صلیب کشته شد و سه روز بعد با قدرت خدای پدر از مرگ برخاست، همه دعوت هستند که به او به عنوان پسر خدا ایمان بیاورند.
 
رجوع کنید اعمال رسولان باب ۲ آیه‌ ۲۲ تا ۳۶ 
البته بعضی‌‌ها به این شهادت کلیسا ایمان نمی‌آورند و مثلا در اسلام، عیسی مسیح را فقط یکی از پیامبران پیشین می‌دانند علاوه بر این فکر میکنند که انجیل تحریف شده است که در جواب فقط اشاره کنیم برای مطالعه بیشتر به  کتابچه ای به عنوان   "آیا کتاب مقدس تحریف شده "  در سایت www.irancatholic.com ،   مراجعه کنید
 و برای اینها باید دعا کنیم که روح القدس نور خود را به ایشان دهد.

Tuesday, July 9, 2013

تفاوت انجیل‌ها در کلیسا‌های مختلف چیست؟



یکی‌ از دوستان از ما پرسیده اند : تفاوت انجیل‌ها در کلیسا‌های مختلف چیست؟

در جواب میتوانیم به صورت خیلی‌ واضح و روشن بگوییم که تمام کلیسا‌های مسیح ۴ انجیل معروف یعنی‌ متی، مرقس، لوقا و یوحنا را قبول دارند و علاوه بر این نوشته‌های دیگری نیز که در عهد جدید داریم را نیز همه کلیساها قبول دارند مثل اعمال رسولان، نامه‌های مختلف پولس و رسولان دیگر و غیره.
تفاوت کلیساها از اینجا سرچشمه می‌گیرد که چگونه انجیل را باید فهمید و تفسیر کرد.

تمام کلیساها، در دعا و گفتگو کوشش میکنند، اتحاد از بین رفته به خاطر گناهانمان را خدا دوباره به ما برگرداند و هر شخص مسیحی‌، دعوت شده است که در دعای خود عیسی، شریک شود، چون او در دعا گفته بود :"‌ای پدر، همه یکی‌ باشند تا جهان ایمان آورد" 

دعا برای اتحاد در تمام کلسیا‌ها در هفته مخصوص اتحاد در ماه ژانویه اینگونه هست:

مسیحا خداوند ما، تو در شب مرگت برای ما چنین نیایش کردی:

ای پدر، همگی‌ یک گردند 

همانگونه که تو‌ای پدر،

در من هستی‌ و من در تو 

" باشد که همگی‌ نیز در ما یکی‌ شوند 

تا جهان ایمان آورد 

که تو مرا فرستاده ای 

پس ما را با تلخی‌ و درد ، از بی‌ وفائی 

و پراکندگیمان، آگاه ساز.

به ما آن فیض را عطا فرما 

تا آنچه از بی‌ قیدی، باد گمانی 

و حتی دشمنی متقابل را که در درون ما 

نهفته است درک کرده و با صداقت به آنها 

معترف گشته و با شجاعت بیاری تو 

آنها را به دور افکنیم

باشد که به یاری روح القدس،

همگی‌ ما در تو ،

به دیدار یکدیگر نأییل شویم 

تا نیایش تو، برای اتحاد مسیحیان 

آنگونه که میخواهی‌ 

و آنچنان که مشیت تو است 

از قلب و زبان ما 

همواره به سوی آسمان بلند گردد

در تو که محبت کامل هستی‌‌ای مسیح،

ما را آگاه ساز تا آن راه رسیدن به اتحاد را ،

در اطاعت از محبت و حقیقت تو 

باز یابیم.

شکوه و ستایش و افتخار در کلیسای متحد 

بر پدر، پسر و روح القدس،

خدای یکتا باد تا ابدی روز کمال

امین

Thursday, July 4, 2013

ebadat

بعضی‌‌ها که تازه با مسیح اشنا شده اند و انجیل میخوانند، از خود سوال می‌‌پرسند که ما در اسلام می‌دانستیم که چگونه با چه حرکتی‌ و چه گفتاری و چه ساعت‌های میبایست طبق قانون نماز بخوانیم البته بعد از وضو گرفتن و همچنین باز هم در اسلام در ماه رمضان چگونه ایماندار باید روزه بگیرد، در چه تاریخی‌، چه ساعتهای و چگونه و علاوه بر این کدام غذا را نمیتوانند استفاده کنند چون حرام می‌باشد و نیز  قوانینی‌ مربوط به خمس و زکات چه می‌باشد و  همچنین قوانین مختلف دیگری نیز وجود دارد که در مسیحیت وجود ندارد، پس چرا وجود ندارد و آن وقت چگونه دعا و روزه و عبادت کنیم و چه غذاهای باید بخوریم یا نخوریم؟ 
**************
 عیسی مسیح فقط یک قانون یا فقط یک فرمان به ما داد: من فرمان نوینی به شما میدهم:" یکدیگر را محبت کنید" یوحنا ۱۳ آیه‌ ۳۴
و آگوستین قدیس این‌طور تفسیر می‌کند: " محبت کنید و هر کاری می‌خواهید انجام دهید" 
عجب!!!!!!!

و در عهد جدید پولس رسول این فرمان مسیح را تکرار می‌کند: " هم نوعان خود را مثل خودتان محبت فرما" غلاطیان ۵ آیه‌ ۱۴ و  رومیان ۱۳ آیه‌ ۹، یعقوب ۲ آیه‌ ۸ 
و پولس اضافه می‌کند که کسی‌ که هم نوعان خود را محبت می‌کند تمام قانون را اجرا کرد (رومیان ۱۳ آیه‌ ۸)
و عیسی تاکید می‌کند:"  شنیده اید که گفته شده است: همسایه خود را محبت نما و با دشمن خود عداوت کن، اما من به شما میگویم که دشمنان خود را محبت نمایید  و برای لعن کنندگان خود برکت بطلبید و به آنانی‌ که از شما نفرت کنند احسان کنید و به هر که به شما فحش دهد و جفا رساند، دعای خیر کنید"(متی باب ۵ آیه‌  ۴۳ و ۴۴)

 و دلیل این محبت حتا نسبت به دشمنان را به ما داده است: خدا همه را محبت می‌کند: " تا پدر خود که در آسمان است پسران شوید، زیرا که آفتاب خود را بر بدان و نیکان طالع می‌سازد و باران بر عادلان و ظالمان میبارد  ( متی ۵ آیه‌ ۴۵ ) 
آنوقت با این محبت خواهیم توانست بگوییم"  ای پدر ما " زیرا کوشش می‌کنیم که رفتار خود را همانند رفتار او نسبت به خودمان نمائیم.
پس آیا میتوانیم نتیجه بگیریم که کاملا از هر قانون مختلف درباره نماز و روزه و غیره آزاد شدیم؟

جواب: بله

پولس تاکید می‌کند :" پس به آن آزادی که مسیح ما را آزاد کرد، استوار باشید و باز در یوغ بندگی گرفتار مشوید ( غلاطیان ۵ آیه‌ ۱ )

و یاد آوری کرده که قوانین دین در عهد قدیم را نیز محترم شمرده از دیدگاه او هدف این قوانین  این بود که یاد بگیریم چقدر گناهکاریم، چون طبق این قوانین زندگی‌ نکردیم.
اما عیسی مسیح از این قوانین تورات ,از راه مرگ و رستاخیزش ما را آزاد ساخت تا بفهمیم چقدر خدا محبت است تا کجا عیسی 
مسیح ما را محبت کرده، و در واقع تنها فرمان این بود یکدیگر را محبت کنید، ولی‌ اضافه کرد همانطور که من شما را محبت کردم ( یوحنا ۱۳ آیه‌ ۳۴


البته این محبت مسیح بر صلیب، یعنی‌ محبت به پدر، محبت به همه انسانها، حتا محبت و بخشش به دشمنانش برای ما انسانها غیر ممکن می‌باشد، ما انسانها  نمی توانیم انقدر از خود گذشتگی و بخشندگی و ایثار داشته باشیم ولی‌ روح القدس در صمیمیت بین پدر و پسر  به ما داده شده است که بتوانیم در این راه پیش برویم.
چیزی که  پولس، یاد آوری می‌کند این است که این آزادی، اصلا نباید ما را به سوی عیاشی و کامجوی بکشاند و میگوید :" و آنانی‌ که از آن مسیح میباشند، جسم را با هوسها و شهواتش مصلوب ساخته اند. اگر به روح زیست کنیم، به روح هم رفتار بکنیم."(غلاطیان ۵ آیه‌ ۲۴ و ۲۵
خوب با این فرمان محبت کامل، که ما را به آزادی و زندگی‌ در روح القدس می‌رساند، دیگر  درباره قوانین نماز و دعا و روزه و غیره چه بگویم؟
 به نظر شما آیا در کلیسا قوانینی داریم یا فقط راهنمأیی داریم تا بتوانیم عمیقتر توسط روح القدس در مسیح به سوی پدر برویم ؟ 
این مساله را چگونه می‌بینید؟ 
(با لبخند) مثلا در ارتباط با ایام روزه، کلیسا میگوید " روز جمعه گوشت نخوریم" !!!! آیا مگر این نوع روزه، روزه‌ای  جدی می‌باشد و چه معنی دارد؟




Friday, June 28, 2013

سوال خدا کیست؟



جواب 
سوال شما خیلی‌ اساسی‌ به نظر میاید ولی‌ جواب یا خیلی‌ خلاصه یا خیلی‌ طولانی خواهد بود

شروع کنیم با اینکه طبق سوال شما درباره خدا، من فکر نمیکنم، زیرا به نظر من این مساله فلسفی‌ و طبق افکار انسان فقط نمی‌باشد،که بتوانیم آنرا توضیح بدهیم، بلکه برای من مهم تر مساله ایمان می‌باشد بنابراین کوشش می‌کنم بیشتر و بیشتر به خدا ایمان داشته باشم، اما این خدا کیست؟

اول بگویم که خدا تنها هدف اصلی‌ زندگی‌ من می‌باشد یعنی‌ مسأیل دیگری مثل پول، جاه طلبی ، لذت جویی و یا غیره، اگر هدف باشد یعنی‌ بت و آنوقت خدا در قلب من یکی‌ نیست، همانطور که مزمور داوود میگوید:" قلب من را پاک ساز تا تو را بشناسم"

خدا برای من یکتا خواهد شد وقتی‌ تمام بت‌های قلب خودم را از بین ببرم، علاوه بر این طبق عیسی مسیح، خدا محبت است، البته بعضی‌ از عارفان ایرانی‌ نیز این عقیده را داشتند و در مورد آن نوشته اند، اما اگر خدا یکی‌ می‌باشد و تنهاست، پس چه کسی‌ را محبت می‌کند؟ فقط ما را محبت می‌کند ؟ پس به ما احتیاج دارد؟ اگر به ما احتیاج دارد، پس دیگر این خدا کامل نمی‌باشد، شما دوست عزیز، بر این دو نکته کوچک فکر کنید و به این سوال جواب بدهید ، برای شما آیا خدا یکی‌ هست و به چه معنی‌؟؟ و خدا محبت است و چه کسی‌ را محبت می‌کند؟ 


Thursday, June 27, 2013

این ایلیا که از آن سخن گفته شده چه کسی‌ میتواند باشد؟

سوال: در عهد قدیم آخرین کتاب پیامبران ملاکی می‌باشد که تقریبا ۴۵۰ سال قبل از مسیح زندگی‌ میکرد،بنابراین تا آمدن عیسی مسیح دیگر هیچ پیامبری نبود، پس این سکوت طولانی چه معنی دارد؟

جواب: 
اتفاقا برای یهودیان این موضوع یک موضوع  خیلی‌ رنج آور بوده چون گویا بعد از تبعید به بابیل کاملا خدا از قوم خویش دور شده و ساکت میماند و در دعا  به خداوند میگفتند " آیات خود را نمی‌بینیم و دیگر هیچ نبی نیست و در میان ما کسی‌ نیست که بداند تا به کی‌ خواهد بود "
 ( مزمور ۷۴ آیه‌ ۹ )
این اوضاع مختص به زمان تبعید بود که گویا عهد خداوند شکسته شده و خدا دور از قوم خود مانده و دیگر در آن هیچ نور و هیچ خوشحالی‌ وجود ندارد و در دعا زاری میکردند :" نزد نهر بابیل آنجا نشستیم و گریه نیز کردیم، چون صهیون را به یاد آوردیم. بربط‌های خود را آویختیم بر درختان بید که در میان آنها بود. زیرا آنانی‌ که ما را به اسیری برده بودند، در آنجا از ما سرود خواستند، و آنانی‌ که ما را تاراج کرده بودند شادمانی خواستند "که یکی‌ از سرود‌های صهیون را برای ما بسراید" چگونه سرود خداوند را، در زمین بیگانه بخوانیم؟"
 (مزمور ۱۳۷ آیه‌ ۱ تا ۴ )
در این زمان تاریکی‌ و درد آور، یهودیان از خود میپرسیدند که چه کار کردیم که دیگر خدا با ما در ارتباط نیست و صحبت نمیکند، در جواب سنت یهودیان اینگونه توضیح میدهد:
در زمان ابراهیم همه پیامبری میکردند اما در زمان موسا چون گناه بیشتر نفوذ کرده بود فقط ۷۰ مرد در میان پیران روح القدس یافتند و پیامبری میکردند ( اعداد ۱۱ آیه‌ ۱۶ )، و بعد از زمان الیاس و شروع تبعید به ندرت جداگانه شخصی انتخاب میشد و پیامبری میکردند زیرا گناه خیلی‌ نفوذ کرده بود و یهودیان پیامبران را خفه میکردند و می‌کشتند همانطور که ایلیا  در کوه سینا به خداوند گفته بود :" به جهت یهوه، خدای لشکر ها، غیرت عظیمی‌ دارم که بنی اسرأییل عهد تو را ترک نموده، مذبح‌های تو را منهدم ساخته و انبیأی تو را به شمشیر کشته اند، و من نیز به تنهایی باقی‌ مانده‌ام و قصد هلاکت جان من نیز دارند."
( پادشاهان ۱۹ آیه‌ ۱۰) 
بنابراین در زمان تبعید گناه مطلقاً پیروز شده و قوم برگزیده از طرف خدا صدایی نمیشنید " تا به کی‌؟ " ملاکی جواب داده :" اینک من ایلیا نبی را قبل از رسیدن روز عظیم و مهیب خداوند نزد شما خواهم فرستد"
 ( ملاکی نبی ۴ آیه‌ ۵)

اما در اینجا این سوال مطرح میشود

که این ایلیا که از آن سخن گفته شده چه کسی‌ میتواند باشد؟ 

شما چه جوابی‌ می‌دهید؟؟

علاوه بر این آن پیامبر چه کسی‌ بود که خدا به موسا گفته بود: " نبی‌ای را برای ایشان از میان برادران ایشان مثل تو خواهم فرستد و کلام خود را به دهنش خواهم گذشت و هر آنچه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت  " ( تثنیّه ۱۸ آیه‌ ۱۸ ) و در اینجا نیز سوالی پیش میاید
 این نبی مثل موسا از قوم اسرائیل که می بایست فرستاده شود چه کسی‌ می‌باشد؟ 

سوال آخر، اما در ارتباط با زندگی‌ ما ایام تبعید چه معنی‌ دارد؟ و آیا وقتی‌ که عمیقا در دعا به سر می‌بریم آیا صدای  خدا را می‌شنویم؟ آیا او است که ساکت میماند یا ما که دور افتادیم ؟

منتظر جواب شما در باره این سؤالات هستیم 





payam 511

 دوست عزیز و مخصوصاً دوستان جوان، من که پیر شدم
 
:البته در مسیح و توسط روح القدس جوانتر و جوانتر می‌شویم به سوی جوانی ابدی، اما روزی عیسی مسیح به پطرس گفت 
امین امین به تو میگویم وقتی‌ که جوان بودی، کمر خود را می‌بستی و هر جا می‌خواستی می‌رفتی و لکن زمانی‌ که پیر شوی دستهای خود را دراز خواهی‌ کرد و دیگران تو را بسته به جائی‌ که نمی‌خواهی تو را خواهند برد. و بدین سخن اشاره کرد  که به چه قسم موت خدا را جلال خواهد داد و چون این را گفت، به او فرمود: از عقب من بیا 

بنابراین باید مواظب باشیم که هر روز از وقتی‌ که خدا به ما داده استفاده کنیم، تا روزی که پیر می‌شویم مثل پطرس جهت جلال دادن به خدا حاضر شویم


آمین



















 

Monday, June 10, 2013

509


همراه با  "پیام جدید" از شما خواهشی دارم، همانطور که لابد شنیدید تقریبا یک ماه پیش در رم، تمام اسقفان یک سر اسقف" پاتریارک " به اسم رافأییل اول به عنوان خادم تمام کلیساهای کلدانی کاتولیک در جهان انتخاب کردند که حتما باید در دعای شخصی‌ و در نماز کلیسا برای ایشان، چون مسئولیت خیلی‌ سنگینی بر عهده دارند نیایش کنیم
علاوه بر این یکی‌ از اولین تصمیمهای این پاتریاک نوین ما، درباره اوضأع خطیر کلیسا,هم در بغداد، سوریه و ایران و جاهای دیگر این است که ، یک مجمع اسقفان کلدانی (synode)
 در ماه ژوئن جمع میشوند و مسأیل مهم کلیساهای ما را بازرسی کرده و تصمیم می گیرند،
بنابراین درباره این جلسات ما باید نیایش کنیم، چون هر ایماندار نسبت به کلیسا مسئولیت دارد
 (!! حتا اگر اسقف نباشد) 


Tuesday, April 16, 2013

بعد از رسولان اسقفان


بعد از رسولان اسقفان 
دوستان عزیز، چون بعضی ها درباره تعارض فکری هانس کونگ سوال مطرح میکنند باید جواب داد
۱- هانس کونگ الهی‌دان آلمانی  معاصر است که اولا با کاردینال راتسینگر که پاپ بندیکت شانزدهم بوده است، در دانشکده الهیات توبینگن درس میداد، اما بعد از آن کم کم درباره مسئولان کلیسای امروز تعلیمات انحرافی داده و گفت که عیسی در کلیسای خود، فقط رسولان را انتخاب کرده و خبری از اسقفان نبوده.
در جواب باید چند نکته را یادآوری کرد :
- کلیسایی که عیسی مسیح آنرا تأسیس کرده ماموریت یافته و این مأموریت تا روزی که عیسی در جلال برخواهد گشت ادامه دارد، بنابراین احتیاج به مسئولان در زمان رسولان وجود داشت و امروز نیز این احتیاج وجود دارد همانطور که می‌دانیم پولس رسول که درچندین منطقه کلیسای محلی را افتتاح کرده بود، هر دفعه که مجبور بود از این کلیساها دور شود و به جای دیگر برود، مسئولی را انتخاب میکرد و با طلب روح القدس بر او دست گذاری میکرد،
اول  تیموتائوس ۵:۲۲ دوم تیموتائوس ۱:۶، همونطور که موسی به یشأ مأموریتش را اعام کرد، 
اعداد ۲۷: ۱۸ و ۱۹ و تثنیّه ۳۴ : خط ۹ 
از آن زمان، به بعد مسئولین کلیساهای مختلف همیشه به اینگونه انتخاب میشدند که  شخصی‌ را انتخاب میکردند  و چند اسقف دیگر بر او دست گذاری میکردند تا مسئولیت این کلیسا را بر عهده گیرد زیرا این مسول جدید یعنی‌ اسقف می‌بایست به جای خود مسیح مسئولیت شبانی این کلیسا را با قدرت روح القدس به عهده بگیرد این موضوع در نامه‌های ایگناتویس اسقف انتاکیه که یکی‌ از اولین پدران کلیسا بود به خوبی‌ توضیح و تشریح داده شده است (www.irancatholic.com  کتابخانه - پدران کلیسا- نامه‌های حاضرت ایگناتویس )
در ضمن اگر کسی‌ بیشتر توضیح می‌خواهد میتواند به این کتابها در همان سایت در کتابخانه مراجعه و مطالعه کند
" خدای زنده جلد ۲ صفحه ۶۹۰ به بعد "،  " راز کلیسا ، کتاب" بعد از رسولان اسقفان" و همچنین " خادمین در کلیسا"
البته بهترین تعلیم رسمی‌ کلیسای کاتولیک را میتوانید در شورای اسقفان واتیکان ۲ در سند" مأموریت اسقفان در کلیسا "  بخوانید 

به امید موفقیت 
در دعا جهت امید کلیسا